خلاصة:
در این مقاله، کتاب جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران تألیف دکتر حسین
بشیریه نقد و بررسی شده است. اهمیت این بررسی از آن روست که میتوان
نقبی به دیدگاههای رایج جامعهشناسی در ایران زد. فرضیه مقاله آن است
که علم جامعهشناسی در دانشگاههای ایران «تمثیلی» است، نه عینی؛ یعنی
تحلیلهای جامعهشناختی از جامعه ایران، برگرفته از تمثیل جامعه غربی
است. حال آنکه نظریات جامعهشناسی در غرب برگرفته از واقعیتهای عینی
جامعه غربی است. وجه تأثیرگذاری نظریات غربی، در عینی بودن آن است،
نه در تمثیلی بودن آن. لذا جامعهشناسی تمثیلی بیش از آنکه برای
پژوهشگران این رشته مفید باشد به کار نخبگان سیاسی میآید. این تحلیل
در چهار افق بحث به سرانجام رسیده است.
ملخص الجهاز:
"او موانع ظهور گفتمان جدید را به عوامل بیرونی معطوف کرده و نوشته است: سه گفتمان پاتریمونیالیسم سنتی، مدرنیسم ایرانی در عصر پهلوی و گفتمان سنتگرایی، هر یک بهدلیل مقاومتی که از خود نشان میدهند، مانع ظهور «گفتمان جامعه مدنی» میشوند؛ حال آنکه چه بسا فقر فلسفی، گفتمان جامعه مدنی باشد که مجالی برای ظهور و بروز پیدا نمیکند؛ بهویژه که این گفتمان بیسابقه نیست و عناصر اولیه آن را میتوان در قانونگرایی انقلاب مشروطه و اندیشه تجدد و نهضت دموکراتیک در دهه1320 یافت(ص67).
اگر جامعه ایرانی با چنین سرنوشت محتومی مواجه خواهد شد، چرا با وجود رشد صنعت، آموزش، شهرنشینی، ارتباطات و دیگر شاخصهای توسعه و نوسازی اقتصادی و اجتماعی، هنوز گفتمان جامعه مدنی در خم یک کوچه است؟ جامعه ایرانی که در هیچ دورهای از تاریخ خود نه تنها کوششی در تجربه تاریخ غربی نکرده که در برابر «بسط تجربه غربی» مقاومت کرده، چگونه ممکن است بهیکباره مراحل گذار تاریخی به تجربه مدرن غربی (جامعه مدنی) را پشتسر بگذارد؟ بشیریه این پرسش فلسفی را با تحلیلهای جامعهشناسانه و اقتصادی، مانند شیوه استبداد شرقی و شیوه تولید شرقی (ص 30)، پاسخ گفته است؛ حال آنکه با اینگونه تحلیلها نمیتوان خلأی فلسفه تاریخ به عنوان زیربنای تحلیلهای تاریخی را جبران کرد.
بنابراین، با چنین موضعگیری سیاسی، آیا بازهم میتوان گفت برداشت هواداران گفتمان جامعه مدنی از سیاست عبارت از «هنر جلب همکاری و سازش» است، نه «هنر بهدرکردن دشمنان و رقبا»؟ آیا برای آنان امکان دارد که در «عصر جامعه مدنی» به جامعه ایرانی اجازه بدهند بر همان هویت سنتیاش باقی بماند؟چنانکه ملاحظه میشود، تحلیلهای دکتر بشیریه، به موضعگیری سیاسی و گفتارهای ایدئولوژیک حادی منجر شده است؛ به طوری که سایه آن بر تمامی تحلیلهای جامعهشناختی وی در کتاب جامعه مدنی سنگینی میکند."