Abstract:
هدف این پژوهش تعیین ویژگیهای روان سنجی نسخه کوتاه ابزار رفتار مادرانه Q-sort در نمونه ایرانی بود. به این منظور 37 زوج مادر- کودک (2 تا 5 ساله) از مهد کودک هایی در سطح تهران به طور در دسترس انتخاب شده و تعامل میان آنها در جلسات بازی به مدت 20 دقیقه مورد مشاهده قرار گرفت. سپس 3 مشاهده کننده مستقل قیلم های ضبط شده از تعامل را نمره گذاری نمودند. برای بررسی روایی ابزار از مقیاس های کیفیت مراقبت مادرانه و فهرست رفتاری آشنباخ (,CBCL 5/1 تا 5 سال) نیز استفاده شد. نتایج نشان داد که نسخه کوتاه ابزار سنجش رفتار مادرانه دارای همسانی درونی مناسبی بوده (95/0 تا 96/0α=) و توافق خوبی میان مشاهده کنندگان وجود دارد. همچنین همبستگی مثبت معنادار نمره حساسیت مادرانه با نمره حساسیت نسخه اصلی، کیفیت مراقبت مادرانه نشان دهنده روایی توافقی و سازه ابزار، و همبستگی منفی با نشانگان درونی سازی شده و برونی سازی شده، نشان دهنده روایی پیش بین ابزار بود. نتایج آزمون- باز آزمون نشان دهنده ثبات خوب نمرات در طول 6 ماه بود. در کل نتایج نشان داد که نسخه کوتاه ابزار رفتار مادرانه Q-Sort، ابزاری مفید برای پژوهشگران و متخصصان بالینی کودک می باشد.
Machine summary:
يافته هايي که نشان دهندة رابطه ميان کيفيت تعامل مادر- نوزاد و روابط دلبستگي بود (اينسورث و همکاران ، ١٩٧٨؛ پدرسون و موران ، ١٩٩٦) فرضيه محوري نظريۀ دلبستگي را تاييد نمود: "دلبستگي ايمن " محصول مراقبت حساس مادر مي باشد که اين حساسيت ، دربرگيرندة توانايي مادر در شناسايي و پاسخدهي مناسب و موثر به تنيدگي و نيازهاي کودک است .
هدف کلي بيشتر اين تعاملات استفاده از روشهاي مشاهده عيني براي کسب اطلاعات مربوط به حساسيت مادر به نشانه هاي نوزاد، وجود رابطه متقابل و توانايي مادر در ارائۀ پاسخ به شيوه اي صميمي، قابل پيش بيني و با ثبات به رفتار کودک است (تارابولسي و همکاران ، ٢٠٠٩).
ابزار رفتار مادرانه که بر اساس روش Q-set طرح ريزي شده است شامل ٩٠ ماده مي باشد که تعامل مادر و کودک را ارزيابي نموده و ميزان حساسيت مادر را نشان مي دهد.
سنجش رفتار مادرانه با استفاده از اين ابزار با ديگر اندازه هاي مربوط به رفتار تعاملي مادر مانند مقياس اينسورث داراي همگرايي خوبي بوده است (موران و همکاران ، ١٩٩٢).
در سالهاي اخير، علاقه به مطالعه مقوله هاي دلبستگي در ايران افزايش يافته است ولي بيشتر اين مطالعات روي جمعيت بزرگسال انجام شده و معدود مطالعاتي که روي کودکان صورت گرفته است ، بيشتر متمرکز بر تاثير سبک هاي دلبستگي والدين (پيوسته گر، سيف ، درويزه و پور شهرياري، ١٣٨٥) و يا نشانه هاي مرضي روانشناختي والدين (خانجاني و دادستان ، ١٣٨٢) روي دلبستگي کودک بوده است .