Abstract:
علوم شناختی رویکردی است که با نگاهی میان¬رشته¬ای، مجموعه¬ای از روش¬های مطالعاتی را در مطالعه ساختار و قوای شناختی آدمیان به کار می¬گیرد و به بررسی روند تغییرات و تکامل¬های آن در تاریخ و نیز در طول حیات هر فرد می¬پردازد. قابلیت¬هایی که این علوم می¬توانند به دین¬پژوهی معاصر بیافزایند، می¬تواند گسترده و قابل توجه باشد. به طور خلاصه می¬توان گفت مطالعه ساختارهای شناختی¬ای که با توجه به دست¬آوردهایعلوم شناختی برای بازنمایی و کسب مفاهیم دینی لازم بوده است و نیز اعمال و آیین¬هایی که این ساختارهای شناختی را در مجموعه شناختی انسان¬ها نهادینه کرده¬اند، موضوع اصلی در رویکرد علوم شناختی به مطالعه دین است. در این مقاله، پس از معرفی علوم شناختی در کلیت خود، به پیش¬فرض¬های فلسفی هم¬خوان با آن پرداخته شده و تلاش گردیده تا با بررسی زیرحوزه¬هایی که علوم شناختی در مطالعه دین به کار می¬گیرند، چشم¬اندازی عمومی از این رویکرد به دست داده شود. این بررسی، بسته به سهم هر یک از زیرحوزه¬های مربوط و نیز شدت بداعت آن¬ها صورت گرفته است. می¬توان گفت که انسان¬شناسی شناختی دین و روا¬ن¬شناسی شناختی دین در این علوم، به ترتیب سهم اول و دوم را در تحقیقات انجام شده داشته¬اند و نسبت به رویکردهای دیگر این علوم، مثل علوم اعصاب شناختی دین، نقش سازنده-تری ایفا کرده¬اند.
Machine summary:
"میتوان گفت تلاش برای تأسیس علوم شناختی دین، در دهة اخیر به میزان قابل توجهی با موفقیت همراه بوده است؛ به طوری که این رویکرد، امروزه یکی از مهمترین جریانهای مطالعة علمی دین به شمار میآید.
در میان شاخههای برسازندة این علوم به لحاظ تاریخی، انسانشناسی شناختی رویکرد پیشگام در مطالعة شناختی ادیان بوده است؛ اما امروزه روانشناسی شناختی دین و به ویژه روانشناسی رشد شناختی که مفاهیم، باورها و اعمال دینی را در طول حیات فردی مورد مطالعه قرار میدهد، مورد اقبال روزافزون است.
اما مهمترین آثاری که به تثبیت این حوزه انجامیدند، کتاب بسیار تأثیر گذار انسان شناس فرانسوی، پاسکال بویر، با عنوان «طبیعی بودن ایدههای دینی" (Boyer, 1994)؛ و کتاب دیگر لاوسن و مککالی در بررسی اختصاصی شعائر دینی با عنوان «به خاطر آوردن مناسک: بنیادهای روانشناختی صور فرهنگی» (McCauley and Lawson, 2002) است.
آنها با تکیه بر آنچه «نظام بازنماییهای عملی» میخوانند، با مقایسة بازنماییهای عملیای که در عادیترین اعمال شناختی زندگی روزمره به کار میروند با بازنماییهای عملی ویژهای که موضوع رایج در دیگر مطالعات شناختیاند، نشان دادند که در نتیجهای غیر قابل انتظار، همان بازنماییهای عملی معمولی است که محمل اصلی عناصر فرهنگی ظاهرا پیچیده، و از جمله امور دینی، است (Lawson, and McCauley, 1990, pp.
در جمعبندی این دسته از تحقیقات ـ که با رویکرد انسانشناسی شناختی به مطالعة دین پرداختهاند ـ باید گفت بیشترین مفهومی که در آثار مربوط به انسانشناسی شناختی دین بر آن تأکید میشود، نسبت متقابل تکامل ذهن و تکامل مفاهیم دینی در اندیشة بشری، از جمله تصور خدا، است (Tremlin, 2006, p."