Abstract:
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - که مبیّن خصوصیات کمّی و کیفی کلّیه نهادها و مناسبات همه جانبه جامعه ایران است - ثمره اصلی مبارزات طولانی ملت ایران به زعامت ولی فقیه زمان، امام راحل; علیه تمامی مظاهر ضد اسلامی بوده و چارچوب عملی و اجرایی طرح حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه را که توسط امام خمینی; در سالهای قبل از انقلاب مطرح گردیده بود، ارائه میدهد. این قانون همچنین نمونهای عالی برای محرومین و مستضعفینی است که چشم امید به استقرار نظام و حکومتی متکی بر مواضع ضد طبقاتی و سلطهگری فردی یا گروهی داشته و دارند و تبلوری از آرمان و آمالهای ملتهای تحت سلطه در طول تاریخ میباشد.
در این مقاله تلاش بر این است تا ابعادی از چرایی اهتمام امام; به تاسیس قانون اساسی، به بحث گذاشته شود. همچنین نتایجی که در راستای این تصمیم دنبال کردهاند. ارزش این تحلیل بر آن است که گروهها و جریانهای سیاسی حاضر در جامعه میتوانند نسبت به اهداف مذکور، اطلاع حاصل نموده و اهمیت اصل صیانت از قانون اساسی و التزام به آن را به عنوان منشور ملی و هدایتگر رفتارها و نظریههای سیاسی، دریابند. بر این اساس، هر اقدام و یا اندیشهای که در نهایت به مرجعیت این نهاد قانونی خدشهای وارد نماید
در منطق امام; محکوم میباشد. برای این منظور، نویسنده در دو سطح به تحلیل فلسفه وجودی قانون اساسی در سیره امام; تحت عنوان: چرایی تدوین قانون اساسی بر اساس تئوری انتخاب عقلانی و چرایی تدوین آن بر اساس ضرورتهای دینی _ سیاسی پرداخته است.
Iran's constitution indicative of quantitative and qualitative properties of all institutions and the comprehensive occasions of Iran's society has been considered as the main outcome of long battles of Iran nation via the leadership of jurisdiction of time، departed Imam، against all the anti- Islamic manifestations and it presents the practical framework of the plan of Islamic government on the basis of jurisdiction mentioned by Imam Khomeini during the years prior to revolution.
Moreover، this constitution is considered as a great model for the deprived people who hope to see the establishment of a system and a government on the basis of the anti (social) class positions and individual or collective domination and it is a crystallization of ideals of the nations under domination during the history.
This article is to discuss the dimensions of the reason for Imam's endeavor to establish the constitution as well as the consequences followed along with this decision. The value of this analysis is to inform the groups and political trends present in the society towards the mentioned goals، so that they can find out the importance of the principle of preservation of constitution and commitment to it as a national charter and a guide to the political behaviors and theories.
4
In this regard، every action or thought which spoil the authority of this lawful institution would be condemned according to Imam's logic.
Therefore، the author has analyzed in two levels the existence philosophy of constitution in Imam's conduct under the title of the reason for the compilation of constitution on the basis of the theory of intellectual election as well as the reason for its compilation based of political-religious necessities.
Machine summary:
"در نوشتار حاضر، نگارنده این پرسش اساسی را مطرح نموده است که: وضعیت گروههای سیاسی - اجتماعی مختلف در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی در موضوع «قانونمندسازی رفتارها» چگونه بوده است؟، در این میان، موضعگیری حضرت امام خمینی( - به عنوان رهبر انقلاب و معمار جمهوری اسلامی - چه نقش و تأثیری داشته است؟ و نتایجی که حضرت امام( از وضع قانون اساسی به دنبال آنها بود چه بودند؟ مقاله حاضر حکایت از آن دارد که تعریف سازمانی قانونی برای قدرت سیاسی، بیش از هر عامل دیگری از ناحیه «رهبری» مورد حمایت قرار گرفته و در نتیجه، شاهد نهادینه شدن آن در اولین روزهای تأسیس جمهوری اسلامی ایران هستیم.
در همین زمان است که شبهات نظری متعددی درون جامعه از سوی این گروهها مطرح میشود، از آن جمله؛ اینکه رسالت واقعی این مجلس چیست؟ تهیه پیشنویس جدید یا بررسی پیشنویس تهیه شده قبلی؟، و یا اینکه حدود صلاحیت مجلس خبرگان تا کجاست؟ طرح مسائلی از این قبیل چنان فضای جامعه را ملتهب ساخته بود که برخی از جریانهای سیاسی امیدوار بودند، اصل موضوع فدا شود و بدین ترتیب، ائتلاف انقلابیون برای تدوین و تصویب یک قانون اساسی بر مبنای اصول اسلامی ناکام بماند.
166 بر این اساس اگر چه امام( به عنوان رهبر بلامنازع نهضت انقلابی شناخته میشدند و تبعیت تودهها در ایشان منحصر بود (پدیدهای که میتوانست بهترین دلیل برای صدور فرامین از سوی ایشان و اجرای آنها توسط مردم باشد) اما در عمل چنین نکرده و معتقدند که تا اصول و مبانی قانونی تعریف و تصویب (از ناحیه مردم) نشوند، نمیتوان نسبت به مؤاخذه و محاکمه گروههای معارض اقدام نمود."