Abstract:
مسئله اصلی تفکر و اندیشه اسلامی و انشعاب های فرقه ای مسلمانان در قرون نخست هجری، مفهوم ایمان و مباحث پیرامون آن بود. تفکر ارجاءنیز یکی از گرایش های فکری بود که در نیمه دوم قرن اول هجری، از سوی حسن بن محمد حنفیه، در شهر کوفه مطرح شد. فرقه مرجئه، به دنبال عقیده افراطی و تند خوارج در باب مرتکب کبیره و حکم به کافر بودن آنها، با این نظریه که عمل هیچ نقش و تاثیری در ایمان انسان ندارد، شکل گرفت. آنان بر این باور بودند که «تا کفر شخصی ثابت نشود، او مومن است» ولو اینکه گناه کبیره انجام دهد؛ زیرا: لا تضر مع الایمان معصیه کما لا تنفع مع الکفر طاعه و مرتکب کبیره باید امید به بخشش خداوند داشته باشد و قضاوت در مورد چنین افرادی را باید تا روز قیامت به تاخیر انداخت و به خدا واگذار کرد. ایمان صرف اعتقاد قلبی و یا اقرار زبانی است و برای سعادت و رستگاری احتیاجی به عمل نیست. اطاعت از امام، خلیفه و حتی حاکم فاجر و اقامه جماعت به امامت آنها حتی اگر مرتکب کبیره شوند، جایز است. در نظر آنان، حوزه عمل از ماهیت ایمان خارج است. این تفکرات در برهه ای از زمان رواج پیدا کرد و طرفدارانی را به سوی خود کشاند. امروزه، اگرچه نامی از مرجئه نیست، برخی تفکرات آنها که تفکرات اباحیگری می باشد، همچنان ادامه دارد و به تبلیغ و ترویج آن پرداخته می شود. در این پژوهش برآنیم به بیان چنین تفکرات ارجائی که ادامه یافته بپردازیم.
Machine summary:
به نظر اين گروه ، شيعه مي تواند با کسب دوستي امام علي و اهل بيت (عليهم السلام ) بهشت را براي خود تضمين کند و از عمل به شريعت بـي نيـاز شـود؛ چرا که اگر دل پاک و نيت درست باشد، هر عملي عين صواب اسـت .
هـدف دشـمنان اسـلام و بـه خصوص ، شيعه از رواج اين تفکرات آن است که جوامـع اسـلامي و شـيعيان را از تعـاليم وحياني و نوراني اسلام ناب و ائمه معصوم (ع ) و رسالت عملي کـه بـر دوش مسـلمانان و شيعيان مي باشد باز دارند و فلسفه شهادت و قيام -که چيـزي جـز زنـده کـردن اسـلام در مرحله عمل ، به پا داشتن واجبات (به ويژه نماز)، قيام عليه ظلـم ، تحقـق عـدالت و از بـين بردن جرثومه هاي فساد در جوامع اسلامي نيست -را کم جلوه دهنـد و اسـلام را از جنبـه عملي در برابر دشمنان تضعيف کنند.
با طرح اين سؤال ، بهتـر مـي تـوان بـه تبيين اين موضوع پرداخت : آيا مي توان امام و رهبر سياسي جامعه اسلامي را عزل کرد و يا بر او خروج نمود و عليه او جنگيد؟ الف ) ابوالحسن اشعري در کتاب اصول اهل السنة و الجماعة ، در بحث «عدم قيام عليـه ائمه »، ١(تفتازاني ، بي تا (١)، ج ٥، ص ٢٣٤) در اين باب مي گويد: گذشتگان بر اطاعت و پيروي و حرف شنوي از ائمه -عليهم السلام -و هـر شـخص ديگري که به اموري از امور آنان به منسب رسيده باشد، نيکوکار باشد يا فاجر و فاسق ، چه بر مردم به ظلم و ستم حکم کند و چه به عـدالت ، تأکيـد کـرده انـد.