Abstract:
برای اثبات وجود حق تعالی براهین حسی و عقلی مختلفی از دیرباز تا کنون ارائه شده و یکی از مهمترین دلایل عقلی در این زمینه «برهان صدّیقین» است. از برهان صدّیقین تقریرهای مختلفی موجود است که چهار تقریر از این تقریرها از ابداعات حاج ملاهادی سبزواری است. ایشان در آثارش این تقریرها را به صورت پراکنده بیان کرده که به طور خلاصه بدین منوال میباشند: 1- حقیقت مرسلهی وجود که اصیل است به هیچ وجه عدم را قبول نمیکند لذا واجب الوجود بالذات است، چون هیچ نقیضی، نقیض خود را قبول نمیکند. 2- حقیقت اصیل وجود، ممکن نیست زیرا درصورت امکان حقیقت وجود، خلف لازم میآید چه اینکه غیراز این حقیقت، حقیقت دیگری نیست تا به آن متعلق باشد. 3- حقیقت (مرتبهای از مراتب وجود) یا واجب است یاممکن به امکان فقری است که جهت دوری از دور و تسلسل حتما باید مستلزم واجب باشد. 4- حقیقت اصیل وجود یا واجب است یا ممکن به امکان فقری است که آن نیز متعلق به واجب بوده و مستلزم اوست. این نوشتار به بیان این چهار دلیل پرداخته و دلیل ابداعی بودن آنها را بیان میکند و اشکالات وارده به بعضی از آنها را مورد بررسی قرار میدهد.
Machine summary:
نوآوری حکیم سبزواری در برهان صدیقین و تبیین آن قاسمعلی کوچنانی 1 سید رحیم نجات 2 چکیده برای اثبات وجود حق تعالی براهین حسی و عقلی مختلفی از دیرباز تا کنون ارائه شده و یکی از مهمترین دلایل عقلی در این زمینه «برهان صدیقین» است.
تقریرهای حاج ملاهادی سبزواری حکیم سبزوار برهان صدیقین را به چهار صورت تقریر میکند: تقریر اول: حاجی در تعلیقه اش بر اسفار، بعد از نقدی که بر تقریر صدرا وارد میکند؛ مینویسد: «بعد از اثبات اصالت وجود؛ راه محکمتر و کوتاهتر این است که بگوییم: حقیقت وجودی که عین الأعیان بوده و حاق واقع است؛ حقیقتی است مرسل؛ و محال است عدم را قبول کند؛ زیرا متقابلان همدیگر را قبول نمیکنند، لذا چنین حقیقتی عدم را قبول نکرده و واجب الوجود بالذات خواهد بود، و هو المطلوب».
ایشان در شرح این بیت، برهان صدیقین را چنین تقریر میکند: «اگروجود - منظور از وجود؛ حقیقت الوجود است که اصالت آن اثبات شد و ثابت شد که حقیقت هر چیزی به وجود است - واجب باشد ثبت المطلوب و اگر ممکن باشد - به معنای امکان فقری نه به معنای سلب ضرورت وجود و عدم زیرا ثبوت وجود برای خودش ضروری است و نه به معنای تساوی وجود نسبت به وجود و عدم زیرا نسبت شی با خودش نمیتواند با نقیضش مساوی باشد - مستلزم واجب است اما این استلزام به وسیلهی ابطال تسلسل بدست نمیآید بلکه از طریق برهان خلف است، بدین صورت که اگر آن حقیقت واجب نبوده و ممکن باشد نمیتواند به چیزی تعلق داشته باشد زیرا غیر از خودش حقیقت دیگری موجود نیست.