Abstract:
دیدگاه ابنعربی در باب خلافت و امامت بعد از رحلت رسول اکرم (ص) از ویژگی خاصی برخوردار است. وی نخست بهگونهای سخن میگوید که خواننده میپندارد مقصود وی، امامت و خلافت عرفانی میباشد و ربطی به دیدگاههای کلامی شیعی و سنی در این باره ندارد، لیکن بعد از بررسی و دقت نظر معلوم میشود که وی با شیوهی خاص خود، در نهایت دیدگاه کلامی اهل سنت را به زبان آورده و بهگونهای شگفتانگیز، خلافت را با تمسک به اجماع صحابه و اصالتبخشیدن بدان، برای خلیفهی اول و دوم به اثبات رسانیده است. وی جمیع نصوص وارده از جانب پیامبر خدا(ص) را در باب امامت و خلافت انکار نموده، سپس احادیث متواتری چون حدیث غدیر و ثقلین را با تحریف نقل کرده است. آنگاه با موضوعیتدادن به اجتهاد علما و حکام، جمیع خطاهای آنان را توجیه و همهی ایشان را تبرئه نموده است.نویسندهی این مقاله، در حد توان یک مقاله، این دیدگاه ابنعربی را از جهات گوناگون واکاوی کرده، سپس یکایک آنها را نقد کرده است
Machine summary:
"معلوم میگردد که مقصود وی نهتنها همان خلافت و امامت مورد بحث متکلمان شیعی و سنی است، بلکه متأسفانه این دانشمند نامدار دچار عصبیت عقیدتی شده است و خود را از آن افق بالای عرفانی فرود آورده و سخنانی ناپذیرفتنی به زبان رانده است، تا آنجا که وی بهطور کلی منکر هر نوع نص از جانب خدا و رسول در باب تعیین امام و خلیفهی بعد از پیامبر (ص) شده است و شگفتتر آنکه این عارف نامدار نصوص متواتری چون حدیث غدیر و حدیث ثقلین را که علمای فریقین در کتب معتبر خود ذکر نمودهاند، با تحریف نقل کرده است.
ابنعربی بعد از اینکه با قاطعیت تمام ادعا میکند که از جانب پیامبر اکرم نصی در باب خلافت و جانشینی هیچ کس وارد نشده و به هیچ وجه آن حضرت کسی را بهعنوان امام بعد از خود تعیین نکرده یا به نصوص وارده اشاره و اعتنایی ندارد و یا نصوص بسیار معروف و متواتری چون حدیث غدیر و حدیث ثقلین را تحریف کرده است و بهطور ناتمام نقل مینماید و در این باب بههیچ وجه به آیات قرآن اشاره نمیکند؛ مثل آیهی ولایت (مائده / 55) یا آیهی اکمال دین (مائده / 3) یا آیهی مباهله (آلعمران / 61) و ...
اما در باب دلالت این حدیث بر جانشینی حضرت علی (ع) لازم نیست خیلی بحث کنیم، گرچه بزرگانی چون علامه امینی و میرحامد حسین دهها دلیل بر دلالت حدیث آوردهاند، لیکن در کوتاه سخن باید گفت که خود پیامبر در همان حدیث، کلمهی «مولی» را معنی کرده است."