Abstract:
یکی از بزرگترین تحولات ایران در اوایل سالهای 1301 تا 1302 شمسی، مهاجرت علمای عراق به ایران بود که شخصیتها و علمای مشهوری در آن گرد هم جمع شدند و نقش برجستهای در حوادث ایران ایفا کردند.این پژوهش، با روش توصیفی ـ تحلیلی مهاجرت علما به ایران و بازتاب و پیامدهای آن را مورد توجه قرار داده است، مهاجرتی که در دو زمان انجام گرفت، نخست در اواسط 1301شمسی، همزمان با حکومت ملک فیصل، که شیخ محمد خالصیزاده و سیدمحمد صدر به همراه عدهای از فعالان سیاسی عراق به ایران تبعید شدند. موج دوم مهاجرت، که بازتابهایی نیز بدنبال داشت در اواخر بهار 1302 شروع شد و طی آن مراجع و علمای طراز اول عتبات به ایران تبعید شدند. مهاجرت علما به ایران، بازتاب آن در جامعه، برخورد علمای داخل ایران با علمای مهاجر و نتایج و پیامدهای این رویداد از سرفصلهای مهم این مقاله به شمار میآید.
The immigration of the Ulama of Iraq to Iran was one of the most important events of Iran، which has been occurred in the beginning of years 1301 and 1302 hijri shamsi. The result of that immigration was the accomplishment of gathering of a group of famous Ulama and figures that played a prominent role in the Iranian issues. This research has studied the immigration of Ulama to Iran and its reflections and consequences by applying the descriptive – analytical method.
This immigration was conducted in two period، the first occurred in middle of 1301 shamsi، contemporary with Malik Feisal reign، which Sheikh Mohammad Khalesizadeh and Sayyid Muhammad Sadr along with some of Iraqi political activists have been exiled from Iraq to Iran on that period. The second wave of immigration which was followed by reflections has been started in the late spring 1302، whereby some of maraji and leading authorities of “Atabat” were exiled to Iran. Immigration of Ulama to Iran and its reflection in the society، the dealing of Ulama of Iran with immigrant Ulama and the results and consequences of this event are the main topics of this paper.
Machine summary:
این وضع ادامه داشت تا اینکه حاکم شهر کربلا در ضمن تلگرافی اعلام کرد سیدابوالحسن اصفهانی فتوای تحریم شرکت در انتخابات را امضا و میرزای نائینی نیز از او پیروی کرده و فتوای یاد شده نزد شیخ مهدی خالصی فرستاد شده است.
رضاخان بر آن شد که از این قضیه بیشترین بهرهبرداری را به عمل آورد، در نتیجه درصدد حمایت از علما برآمد و با اعطای حمایت کامل سیاسی به روحانیون تبعیدی و اجازه دادن به آنها برای ورود به ایران، نظر علما را به سوی خود جلب کرد.
1 سفارت انگلستان در مقابل، در نامهای به دولت ایران، نوشت: «حکومت عراق آقایان رؤسای روحانی را تبعید نکرده است و فقط آقای خالصی را تبعید کردهاند و در نتیجه ایشان آقایان تعرض کرده و از آنجا حرکت کردهاند و حکومت عراق هم به طور ناچار وسایل حرکت آنها را فراهم ساخته است» 2 و در نهایت جهت بازگشت علما به عراق، «شرایطی پیشنهاد شد از جمله عدم مداخله آقایان علمای اعلام در امور سیاسی بینالنهرین».
علمای مهاجر نیز از دولت و شیخ عبدالکریم حائری انتظار عکسالعمل بیشتری داشتند که ظاهرا این خواسته با نحوه و عملکرد حائری برآورده نشد و همین مسئله موجب ایجاد کدورت و دلسردی علما از ایران و حوزه علمیه شد.
نتیجه از مباحث مربوط به مهاجرت علما و بازتاب و پیامدهای آن به ایران، نتایج زیر حاصل میشود: حوادث سیاسی عراق، برخورد انگلیسیها و دولت دستنشانده آنها در عراق با علما و تبعید آنان به ایران، از یکسو و اقتدار رضاخان در سرکوب ایلات و عشایر یاغی و فراهم ساختن امنیت نسبی در جامعه باعث شده بود تا اصلاحطلبان به حکومت کودتا امیدوار شوند.