Abstract:
با وقوع انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی در جهت تحول در وضعیت توسعه نیافتگی ایران صورت پذیرفت. به نظر میرسد به رغم این تلاشها تغییرات ساختاری در اقتصاد سیاسی ایران با موفقیت همراه نبوده است و خصلتهای اقتصادی رانتیر همچنان بر دولت ایران صدق میکند. به همین دلیل در شرایط کنونی، فشار وارد کردن بر اقتصاد ایران برای وادار ساختن جمهوری اسلامی به تسلیم در برابر نظام سلطه جهانی بیش از گذشته در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. طرح ایده و نظریه اقتصاد مقاومتی به مثابه الگویی از مدیریت جهادی از سوی رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به این حربه اقتصادی مطرح شده است. پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که راهکار اصلی تحول در اقتصاد سیاسی ایران چیست؟ فرضیه اصلی مقاله این است که اقتصاد مقاومتی به عنوان نماد مدیریت جهادی و الزامات آن در شرایط کنونی (تحریمهای جدید اقتصادی) میتواند عامل مؤثری برای ایجاد تحول اساسی در اقتصاد سیاسی ایران باشد.
Following the victory of Islamic revolution, numerous efforts were carried out to transform Iran's underdeveloped condition. Despite all these efforts, it seems structural changes in Iran's political economy have not been successful and rentier economic attributes stillapply to Iran's government. Therefore under current circumstances, exerting growing pressure on Iran's economy to force her to surrender toward global dominant system has becomes her enemie's top agenda. The idea and theory of resistive economy as a model of jihadi management has been proposed by the supreme leader of Islamic revolution to avert this economic weapon+. This article primarily seeks to find out what the main solution to transform Iran's economy is. The main hypothesis of this article is that resistive economy, as a symbol of jihadi management, and its necessities under current circumstances (new economic sanctions) may become an influential factor to instigate a fundamental transformation in Iran's political economy.
Machine summary:
به عبارت دیگر، این مقاله درصدد توضیح این مسئله است که اتخاذ صحیح برنامه اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی، دارای این ظرفیت است که تهدید به وجود آمده را به فرصتی برای تحول ساختاری در اقتصاد سیاسی کشور تبدیل کرده و برای همیشه از معضلات اقتصادی وابستگی به نفت نیز رهایی یابد.
همچنان که در مقدمه اشاره شد و در محور دوم مقاله به تفصیل توضیح خواهیم داد، بهدلیل وابستگی جمهوری اسلامی به درآمدهای نفتی و به تبع آن وابستگی به اقتصاد بینالمللی، قدرتهای بیگانه با حربه تحریم و همچنان که گفته شد با سلاح اقتصادی به دنبال یک سری اهداف جنگی و از آن جمله تغییر رفتار سیاسی جمهوری اسلامی ایران در عرصههای بینالمللی هستند که توضیح بیشتر این مسئله موضوع بحث ما نیست.
مدیریت جهادی اقتصاد مقاومتی خود به تنهایی یک برنامه منسجم و همهجانبه با ویژگیهایی که به آنها اشاره رفت و در ادامه نیز به توضیح بیشتر آن خواهیم پرداخت برای رهایی کامل از وابستگی دولت جمهوری اسلامی ایران به نفت قابل اتخاذ است.
مدعای نوشتار حاضر نیز این است که در شرایط کنونی که بنابر تهدید قدرتهای بیگانه ارتباط اقتصادی یا به بیانی دیگر وابستگی اقتصادی ما به دنیای خارج کمتر شده است، با مدیریتی صحیح در قالب راهبرد اقتصاد مقاومتی میتوان این تهدید را به فرصتی طلایی برای تحول ساختاری اقتصاد سیاسی کشور تبدیل کرده و به اسقلال اقتصادی دست یافت.
در محور سوم نیز با اشاره به الزامات اقتصاد مقاومتی به عنوان نماد مدیریت جهادی، نشان دادیم که از این تهدید پیش آمده به شرط مدیریتی صحیح، همهجانبه و همدلانه و همکاری متقابل همه نیروها میتوان به مثابه فرصت و راهکاری برای تحول ساختار اقتصاد سیاسی کشور استفاده کرد.