Abstract:
این تحقیق به بررسی دو اثر «رستم و سهراب» اثر ابوالقاسم فردوسی - شاعر قرن چهارم - و داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل از منظر قرآن پرداخته است. هدف از این تحقیق آشکارساختن نمودهای مفهوم لویناسی مسئولیت در رابطه بین فرزندکشی توسط شخصیتهای اصلی این آثار، رستم و حضرت ابراهیم، و تردیدهای اخلاقی است. این تحقیق بر آن است که نشان دهد که آیا عمل فرزندکشی توسط شخصیتهای اصلی از منظر اخلاق توجیهی دارد یا خیر؟ بدین ترتیب آثار با توجه به نظریه اخلاق از دیدگاه امانوئل لویناس مورد تحلیل محتوایی قرار گرفتهاند. این تحقیق نشان میدهد که چگونه عمل فرزندکشی علیرغم مذمومبودن آن در شرایط خاص امری اخلاقی محسوب میشود.
Machine summary:
قربانی فرزند در دو داستان رستم و سهراب و حضرت ابراهیم تاریخ دریافت: 18/9/91 حسن شهابی* تاریخ پذیرش: 14/3/92 مرضیه کوچکی** چکیده این تحقیق به بررسی دو اثر «رستم و سهراب» اثر ابوالقاسم فردوسی - شاعر قرن چهارم - و داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل از منظر قرآن پرداخته است.
این تحقیق بر آن است که نشان دهد که آیا عمل فرزندکشی توسط شخصیتهای اصلی از منظر اخلاق توجیهی دارد یا خیر؟ بدین ترتیب آثار با توجه به نظریه اخلاق از دیدگاه امانوئل لویناس مورد تحلیل محتوایی قرار گرفتهاند.
تحقیق حاضر میکوشد تا عمل فرزندکشی توسط شخصیتهای اصلی این آثار در حوزه اخلاق از دیدگاه امانوئل لویناس، یکی از مهمترین فیلسوفان حوزه اخلاق در قرن بیستم که در ایران کمتر شناخته شده است، را مورد بررسی قرار دهد.
بنابراین این تحقیق به دنبال آن است تا رابطه بین فرزندکشی توسط شخصیتهای آثار و تردیدهای اخلاقی را از منظر لویناس مورد بحث و بررسی قرار دهد.
در حقیقت بر اساس نظریه لویناس، رستم (خود) در برابر ایرانی و سنتها و آئینها و میثاقهای پهلوانی خویش (دیگری) احساس مسئولیت میکند.
اسماعیل این فرزند رشید و باکمال که به راستی شرایط فرزندی ابراهیم را دارا بود، بیدرنگ در پاسخ گفت: ای پدر فرمان خدا را انجام بده، به خواست خدا مرا از مردان صبور و با استقامت خواهی یافت»(همان: 231).
اگرچه کشتن تنها فرزند خود برای ابراهیم بسیار سخت بود، تسلیم امر الهی شد.