Abstract:
تقیه یکی از مقولات عرفی و روشهای عقلایی است که شریعت اسلامی آن را تایید و به عنوان یک مفهوم اصیل اسلامی معرفی نموده است. تقیه در لغت به معنای حفظ و نگهداری و در اصطلاح فقها به معنای مخفی نمودن حق و واقعیت از دیگران یا اظهار خلاف آن به جهت مصلحتی مهمتر از مصلحت اظهار حق میباشد. مشروعیت تقیه را میتوان از ادلۀ تفصیلی آن به ویژه از آیات کلام الله مجید ـ همانند آیات 28 سورۀ آل عمران و 106 سورۀ نحل ـ استنباط نمود. گرچه برخیها تقیه را ساختۀ مذهب تشیع و جزء باورهای شیعی دانستهاند ولی با رجوع به کتابهای تفسیری و فقهی فقهای فرقهها و مذاهب اسلامی، ملاحظه میشود که همۀ مذاهب اسلامی بر مشروعیت آن اذعان داشته و به آن عمل نمودهاند. البته شایستۀ ذکر است که فقهای غیرشیعی تقیه را به زمانی که در آن بیم شدید و یا اکراه و اجبار و اضطرار وجود داشته باشد مقیّد ساختهاند، اما فقهای امامیّه ـ همانند امام خمینی( ـ تقسیماتی برای تقیه ذکر کردهاند و برخی از اقسام آن را ـ همانند تقیه مداراتی ـ در غیر موارد ترس نیز جایز دانستهاند.
Machine summary:
سرخسی حنفی نیز در تعریف تقیه مینویسد: «تقیه عبارت از این است که انسان به آنچه اظهار میکند جان خویش را حفظ کند هرچند خلاف آن را در دل پنهان کرده باشد» (سرخسی، بیتا، ج24، ص 45).
شمسالدین سرخسی حنفی در باب اکراه از کتاب «المبسوط»، جهت اثبات جواز تقیه به همین آیه استناد نموده و قول حسن بصری را نقل کرده که گفته است: «تقیه تا روز قیامت جایز است».
مفسّر کبیر، فخرالدین رازی شافعی نیز به جواز تقیه قائل شده و در ذیل این آیه، احکامی را در خصوص آن ذکر نموده و در ضمن آنها مینویسد: «ظاهر آیه دلالت میکند بر اینکه تقیه با کافرانی که چیرگی یافتهاند، حلال میباشد ولی بنای مذهب شافعی بر این است که هرگاه میان مسلمانان حالتی شبیه آنچه که میان مسلمانان و مشرکان است پدید آید برای حفظ نفس، تقیه حلال میباشد.
» (فاضل مقداد، 1419ق، ج 1، ص393) امام خمینی( نیز این آیه شریفه را مجوّز تقیه دانسته و گفته است: «این آیه دربارۀ عمار یاسر آمد، کفار او را اکراه کردند که کافر شود، او هم اظهار کفر کرد و هر آنچه آنان خواستند از ناسزاها گفت.
سرخسی حنفی در «المبسوط» دربارۀ جواز اظهار کفر از باب تقیه در حال اکراه چنین مینویسد: «این را پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به عمار بن یاسر اجازه داد، اما این نوع تقیه تنها برای غیر پیامبران و فرستادگان خداوند جایز است.
از این سخن و از گفتار پیشین او که گفته است: آنچه اضطرار آن را مباح میکند اکراه نیز آن را مباح میگرداند، دانسته میشود که از دیدگاه او در همة اموری که آنها را اکراه شمرده است تقیه صحیح میباشد.