Abstract:
نظریّات حکما دربارة حاکمان، بیشتر در متون اندرزی و سیاستنامهها نمود پیدا میکند. از آنجا که نظام سیاسی ایران در طول سالیان دراز پادشاهی، استبدادی بوده است و شاهان، همه کارة اجتماع محسوب میشدند، تلاش در جهت اصلاح پادشاهان – راس هرم جامعه – اصلاح همة جامعه را نیز موجب میشد؛ بنابراین حکما و مولّفان متون اندرزی میکوشیدند با روشهای گوناگون داستان، بیان غیرمستقیم و... علاوه بر کم کردن تلخی پند و نصیحت، شاهان را به وظایف خویش آشنا سازند. یکی از روشهای غیر مستقیم ادیبان برای نصیحتگویی به شاهان، استفاده از داستانها و اشکال و شیوههای مختلف آن بوده است، در این مقاله سعی میشود چگونگی استفاده از داستانگویی در ادبیّات اندرزی مورد بررسی قرار گیرد.
Machine summary:
علّت اصلي توسّل به داستانپردازي در اندرزنامهها، علاوه بر علاقة ذاتي آدمي به هنر وسرگرمي و التذاذ هنري، استبداد حاكمان ايران بوده است كه امكان بيان پندهاي صريح و بيپرده را ناممكن ميساخته است؛ به عبارت ديگر داستانها و حكايات براي بيان اندرزهايي كه بيان مستقيم آنها موجب خشم شاهان ميشد، به كار ميرفت؛ زيرا در خلال داستان، با آسودگي خيال و فراغ بال بيشتري ميتوان معضلات جامعه و عيوب شاهان را مطرح نمود و بسياري از مسائلي را كه نميتوان به صراحت به زبان آورد، ميتوان با استفاده از شيوههاي حكايتگويي بیان نمود.
از جمله علل ديگر استفاده از داستان در اندرزنامهها اين است كه قصّه و حكايت در ذهن، ديرپايتر و تأثيرگذارتر خواهد بود؛ به علاوه ذكر داستان، جنبة سياسي و حتّي انتقادي نوشتههاي مؤلّفان را بيشتر مينمود؛ زيرا در خلال داستان ميتوانستند نكتهها و درسهاي متنوّعي را به حاكمان گوشزد كنند؛ زيرا حكما تشخيص داده بودند كه بشر با جملات خشك و سخنان ملالتآميز و صريح اصلاح نميشود و سخن هرگاه فقط متضمّن چند نصيحت باشد، آيينة احساسات نيست و همه از آن گريزانند؛ پس آن را با مطايبه و اشعار و حكايات درآميختند و راه اصلاح جامعه را در پرتو داستان و شعر و كلام دلنشين جستجو كردند و دستورهای اخلاقي و عملي خود را در لا به لاي داستانها گنجاندند و به طور غيرمستقيم در دلهاي حاكمان نفوذ كردند.
» (وراوینی، 1380: 20) سنّت پند به درباريان و شاهان كه از همان اوّلين حكايات زبان فارسي وجود داشته است، كم و بيش در تمامي آثار داستاني فابل، نظير كليله و دمنه حفظ ميشود و بيشتر خطابها و پندها و موضوعات به مسائل درباري مربوط ميشود و در واقع مخاطب اصلي اينگونه داستانها نيز پادشاهان و درباريان هستند؛ از طرف ديگر درباريان بيش از ديگران طالب چنين داستانهايي بودند؛ زيرا موضوع و مضمون اصلي فابل، طرز صحيح رفتار درباري به خصوص طرز صحيح رفتار در برابر دشمنان است.