Abstract:
یکی از پیامدهای مهم رشد اقتصاد جهانی، تخریب پرشتاب منابع طبیعی و زیست بوم جهان بوده است. برخی از فمنیستها معتقدند که بومشناسی یک مسئله خاص فمینیستی است و چیزی را که میتوان «اکوفمینیسم» نامید، به وجود آوردند. قبل از ظهور استعمار غربی و علوم غربی، بومیان در سراسر جهان روابطی نزدیک و نسبت دوستانه با جهان طبیعی داشتند. نیروهای طبیعی عموما مؤنث تصور میشدند چون مظهر قدرتهای مولد رویش و زایش بودند. یک اصل مؤنث، بازتابی از روابط خاص زن با طبیعت از طریق کار تناسلی و تولیدی، بچه زاییدن و تغذیه بچهها و سلامت نگه داشتن آنها در طول رشدشان وجود داشت. این اصل مؤنث تضمینی بود براینکه از محیطزیست طبیعی سوء استفاده نشود، بلکه به آن رسیدگی شود و با احتیاط مورد بهرهبرداری قرار گیرد. اما با ظهور استعمار غربی این رابطه با طبیعت و منابع طبیعی به شدت آسیب دید و اصل مؤنث واژگون شد اما طبیعت که هم چنان مؤنث انگاشته میشد و تبدیل به منبعی منفعل شد و این واژگونی راه را برای تخریب محیط زیست، استفاده بیش از حد از زمین و گسترش تکنولوژی زیانبار هموار کرد. تنها راه فرار از این بحران، برقراری مجدد رابطه اولیه زنان با محیطزیست و ترویج بازگشت به طبیعت بود و بدین ترتیب اکوفمینیسم به وجود آمد. به همین دلیل اکوفمینیسم تلاشی است در راستای غلبه بر کاستیهای جریان اصلی جامعهشناسی در پاسخگویی به مشکلات زیست محیطی که جهان کنونی با آن دست به گریبان است. این نظریه با طرح لزوم استفاده از تبیینهای چند علیتی در بررسی روابط فرادستی و فرودستی سعی در غلبه بر تقلیلگرایی روششناختی از یک طرف و غلبه بر برخی از کاستیهای روششناختی، معرفتشناسی و هستیشناسی نظریه فمینیستی تبدیل شده است.
One of the important outcomes of the development of world economics has
been quick destruction of natural resources and ecosystem of the world. Some
feminists believe that ecology is a specific feministic issue and they created
something which can be called “ecofeminism”. Before the advent of western
exploitation and western sciences, natives had close and friendly relations with
the world nature all over the world. Natural forces commonly were considered
feminine as they were manifestation of productive powers of vegetation and
reproduction.
There was a feminine principle that is woman’s specific relations with the
nature through production and reproduction, giving birth to a baby, feeding
babies and keeping them safe during their growth. This feminine principle was a
guarantee that natural environment should not be abused, but it should be
attended to and put into operation with care. However, this relation with the
nature and natural resources was severely damaged with the advent of western
exploitation. And the feminine principle was overturned. Nature which was still
considered feminine turned into a passive resource. The overturning paved the
way for environment destruction, overuse of the earth and harmful expansion of
technology. The only way out of this crisis was to reestablish primitive relation
of women with the environment and promotion of returning to the nature. In this
way, ecofeminism came to existence. For this reason, ecofeminism is an effort
to overcome the shortcomings of the main stream of sociology to respond the
ecosystem problems which the world is grappling with. This theory tries to
overcome the methodological reductionism of the main idea of feminism by
considering the necessary usage of multi-reasoned explanations in studying the
superior and inferior relations, and it has thus turned into a promising theory to
overcome some methodological, epistemological and ontological shortcomings
of feminism.
Machine summary:
"تحت سیطره این مفهوم، رویکردهای متعدد فمینیسم به عنوان جنبشی زن محور با جنبشهای اجتماعی در زمینه حفاظت از محیطزیست به هم پیوند میخورند، در نتیجه اکوفمینیسم ماهیتی عامتر به نظریه فمینیستی بخشیده و جنبش زنان برای از بین بردن تبعیض مردسالارانه را از محتوی جنسی صرف خارج نموده و به سایر حوزهها بهویژه اکولوژی بسط داده و به نوعی تمامی بشریت (چه زن، چه مرد) را تحت یک رویکرد واحد گردآورده است.
- Eco - Marxism - Eco - Socialism - Greens - Deep Ecology - Social Ecologism آرمان شهر ابزارهای ایجاد تغییرات اجتماعی مفاهیم بنیانی تعریف مساله سوسیالیسم تضاد طبقاتی نیروهای تولید سرمایه داری اکومارکسیسم عموم گرایی اصلاحات سیاسی نیروهای اقتصادی فردگرایی اکوسوسیالیسم توسعه پایدار فهم اکولوژیکی سیاستهای حکومتی رشد صنعتی سبزها زیست جهان محوری هویت بسط یافته ادراک جهان انسان محوری اکولوژیستهای عمیق آنارشیسم سازمان اجتماعی نیروهای نهادی سلسله مراتب اکولوژیستهای اجتماعی نمودار نظریههای زیست محیطی رادیکال(منبع: گارد،1993) مدل تحلیلی فوق بیانگر این است که اکوفمینیسم در ماورای تلقیهای تقلیلگرایانه نظریات مرتبط به جریان اصلی جامعهشناسی به بررسی و تحلیل دلایل بحرانهای زیست محیطی هستند و برخلاف نظریات متعلق به جریان اصلی، بنیانهای زیربنایی علم و جامعه معاصر را مورد نقد قرار میدهند."