Abstract:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه احتمال ابتلاپذیری فرزندان به اختلال نافرمانی مقابله ای در شیوه های سه گانه فرزندپروری مادران بود. این پژوهش از نوع پس رویدادی بود که در آن از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای ( ترکیبی از طبقه ای و خوشه ای) استفاده شده است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش دانش آموزان پسر پایه ی دوم ابتدایی شهرستان تبریز و مادران آن ها بود. بدین منظور، پس از مشخص کردن شیوه های فرزند پروری مادران به روش سرند کردن بر روی 30 والد در هریک از سه شیوه فرزندپروری و فرزندان آنها پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بام ریند و پرسشنامه CSI-4 اجرا شد. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکیLSD تحلیل گردید. نتایج نشان داد که از بین سه شیوه فرزندپروری مادران، شیوه فرزندپروری سهل گیرانه بیشترین نقش را در ابتلای فرزندان آنها به اختلال نافرمانی مقابله ای دارد.
Machine summary:
"اهمیت پژوهش حاضر در این است که به منظور پیشگیری از مشکلات و ناسازگاری های بعدی می توان از نتایج آن استفاده کرد و به مادران نشان داد که برای جلوگیری از مشکلات رفتاری کودک خود از کدام شیوه های تربیتی بهره بگیرند.
همچنین از آنجا که پیشینه تحقیقی کمی در زمینه ارتباط بین شیوه های فرزندپروری مادران با اختلال ODD در کودکان و نوجوانان وجود دارد پژوهش حاضر می تواند تا حدودی خلاء اطلاعاتی در این زمینه را پر کند.
در این راستا این پژوهش فرضیه ی ترکیبی زیر را مورد بررسی قرار داد: با توجه به شیوه های تربیتی مادران کودکان، بین میزان ابتلا پذیری آنها به اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت وجود دارد.
جدول 1: میانگین و انحراف معیار شیوه های فرزند پروری مادران شیوه فرزندپروری مادران تعداد میانگین انحراف استاندارد خطای استاندارد مستبد 30 26/ 9 50/4 82/0 مقتدر 30 56/ 8 60/4 84/0 سهل گیر 30 73/ 15 19/ 6 13/1 نتایج تحلیل واریانس یک طرفه(ANOVA) نشان داد که با توجه به شیوه های فرزندپروری مادران تفاوت معناداری در احتمال ابتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای فرزندان وجود دارد(001/0> p =).
با توجه به یافته های پژوهش رابطه ی معناداری بین شیوه های فرزند پروری مادران با احتمال ابتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای وجود دارد.
ریچنر و همکاران رابطه ی بین شیوه های فرزند پروری و رفتار بزرگسالی را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که فرزندپروری به شیوه ی طرد و تنبیه در ایجاد ناسازگاری هیجانی مؤثر است."