Abstract:
این مقاله معتقد است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از یک سو در سطح داخلی تحت تاثیرگفتمان های انقلاب و از سوی دیگر در سطح بین المللی تحت تاثیر فضای هنجاری صلح امیز یا تهاجمی حاکم بر نظام بین الملل بوده است. از این رو فهم ساختارهای گفتمانی و هنجاری جمهوری اسلامی ایران از یک طرف و فهم ماهیت محیط هنجاری نظام بین الملل از طرف دیگر، لازمه یک تحلیلل مناسب از رفتار های سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی است. بر اساس سازه انگاری کلی گرا، این مقاله تلاش می کند با بررسی محیط هنجاری در دو سطح ملی و بین المللی، چرایی ثبات و تغییر را در سیاست خارجی ایران توضیح داده و فهم مناسبی از روابط تعارض آمیز و غیر تعارض آمیز ایران و غرب به دست آورد.
This article believes that Islamic republic of Iran's foreign policy is influenced by the discourse of revolution in domestic level on one hand and by peaceful or aggressive atmosphere ruling international system on the other hand. Therefore to provide a proper analysis of Islamic republic of Iran's behaviors in its foreign policy after the revolution it is necessary to understand discourse and normative structures of Islamic republic of Iran as well as the nature of international normative atmosphere. Based on generalist constructivism and having studied the normative atmosphere، this article tries to explain steadiness or change in Iran's foreign policy both on national and international levels and provide a proper understanding of conflicting and non-conflicting relations between Iran and west.
Machine summary:
(Koslowski & Kratochwil, 1995: 127-66) با توجه به سازهانگاری کلیگرا، فرضیه پژوهش بدین قرار است: شکلگیری هویت ایران نتیجه یک فرایند دوسویه بوده است: از یک سو در سطح داخلی، جمهوری اسلامی ایران، پیش از ورود به عرصه تعاملات بینالمللی، هویت خود را بر پایه گفتمانهای انقلاب اسلامی تعریف کرده است.
در این راستا، تلاش شده است از یک سو، مهمترین گفتمانهای هویتساز و تأثیرگذار انقلاب اسلامی و ازسوی دیگر، چگونگی تأثیرگذاری فضای هنجاری بینالمللی بر سیاست خارجی ایران مورد بررسی قرار گیرد.
از یک سو فرایندهای اجتماعی داخلی که در قالب گفتمانهای اتقلاب اسلامی ظهورکردهاند و از سوی دیگر، ماهیت هنجارهای حاکم بر روابط بینالملل، تشکیل دهنده هویت ایران در نظام بینالملل و مبنایی برای رفتارهای سیاست خارجی این کشور بوده است.
در راستای گفتمان مسئولیتگرایی، جهتگیری سیاست خارجی الزاما نه بر مبنای منطق نتیجهگرایی بلکه بر مبنای نوع تکلیفی است که جمهوری اسلامی ایران برای خود در نظام بینالملل تعریف کرده است.
لذا این گفتمانها به عنوان مهمترین منابع سیاست خارجی، نقش مهمی را برای جمهوری اسلامی ایران در تعریف از هویت و منافع خود ایفا مینمایند.
در این راستا، کاهش برخی تحریمهای اقتصادی، آزادسازی تدریجی منابع مالی بلوکه شده ایران در خارج از کشور، تهدید کنگره توسط باراک اوباما مبنی بر وتوی مصوبات کنگره در رابطه با اعمال تحریمهای اقتصادی ببیشتر علیه ایران و به طور کلی حرکت به سمت شکلگیری فضای هنجاری «سازنده» و غیر تهاجمی در نظام بینالملل، امید به حل مسالمتآمیز بحران هستهای و توسعه همکاریهای سیاسی و اقتصادی بین ایران و کشورهای اروپایی را افزایش داده است.
Katzenstein, The Culture of National Security: Norms and Identity in World Politics.
), International Relations Theory and the End of the Cold War. New York: Columbia University Press.