Abstract:
منابع تفسیری، روایی و کلامی، اصل امامت را به شرح بحث کرده اند و مباحث نقلی به گونه قطعی اصل این باور را اثبات نموده اند. از آن جا که مباحث و روش های عقلی در تثبیت عقیده و اصول دین و نیز همگانی شدن آن نقش محوری دارد، برخی از روایات و نیز همه متکلمان، موضوع امامت را در قالب عقل پی گیری کرده اند. در این باره، قاعده «لطف» مهم ترین دلیل عقلی به شمار می رود.
این نوشتار، اصل امامت را با نگاه شیعی و با توجه به بعد وجودی امام، به صرف مقام اعتباری، در قالب دلیلی عقلی مطرح می کند. برخی از منابع به امامت و واسطه فیض پرداخته اند، اما به صورت مشروح و با نگاه تحلیلی و همه جانبه چنین بحثی انجام نشده است.
نویسنده با بهره گیری از منابع اصیل و با اشراف به مباحث جانبی، وجود امام (امامت عام) را به عنوان واسطه فیض الهی معرفی می کند؛ از آن جا که فیض الهی مداوم است، وجود امام نیز استمرار دارد.
The principle of Imamate has been discussed in detail in commentary sources for discourse and traditions; while reported arguments have also proved this belief in a definite manner. Since intellectual methods and ideas play the central role in the confirmation and also universalization of the religious principles، some traditions but all the speakers have sought to discuss the subject of Imamate to follow and put it in the scope of intellect with their most important intellectual proof coming under the title of the “Rule of Favor”
The following article has tried to depict the principle of imamate through the Shiite view and with regard to the necessity for the existence of the Imam in the framework of an intellectual reason. Although in some of such sources the Imams the Imams have been referred to as intercessors for God’s graces، no analytical، multilateral discussion has ever been given in detail about the subject of Imamate.
In this writing، we have tried to introduce the existence of the Imam and the principle of Imamate by using genuine and reliable sources and by referring to some secondary investigations made in this way to prove this fact:
Since the Divine favors and graces are continuous، the existence of the Imam is also proved to be continued to the end.
Machine summary:
فارابی میگوید: واجب الوجود، مبدأ کل فیض و هو ظاهر علی ذاته بذاته فله الکل من حیث لا کثرة فیه، فهو من حیث هو ظاهر فهو ینال الکل من ذاته فعلمه بالکل بعد ذاته و علمه نفس ذاته فیکثر علمه بالکل کثرة بعد ذاته؛ واجب الوجود، مبدأ هر فیضی است و واجب الوجود به ذاتش ـ نه به غیر ـ بر ذات خود آشکار است، پس همهچیز بدون حیثیت کثرت برای اوست پس واجب الوجود از همان حیث که آشکار است به ذاتش به کل میرسد پس علم واجب الوجود پس از ذاتش به همه ثابت است و علم او خود ذات اوست پس علم او به کل در مرتبه پس ابیالبقاء کفوی، الکلیات و الفروق اللغویه، ص691، چاپ دوم: انتشارات الرساله، بیروت 1413 قمری.
سؤال میشود که آیا انتشار عالم آفرینش، دفعی و به یکباره بوده یا به ترتیب خاصی به انجام رسیده است؟ تاریخنویسان فلسفه، اهل کلام و بسیاری از حکما یکی از اهداف و ارکان نظریه فیض را تبیین وساطت بین خداوند و خلق او و نیز توضیح چگونگی برآمدن کثرت از وحدت ذکر کرده و بیشتر منابع به اهمیت و دقت و دشواری این بحث معترف بودهاند.
ویژگیهای نخستین صادر از منظر حکیمان پس از بیان چیستی فیض و لزوم واسطه بین مبدأ متعال و جهان آفرینش، لازم است از چیستی، ویژگیها و دیگر معرفهای واسطه (نخستین صادر)، در پرتو آثار دانشمندان فن، سخن گفت و پس از آن، اوصاف «اول ما خلق» و یا «اول ما صدر» از منابع دینی استخراج شود تا روشن گردد اسرار الحکم، تصحیح فیضی، ص83، چاپ اول: انتشارات مطبوعات دینی؛ ولایت در عرفان، ص135.