Abstract:
موضوع این مقاله ، استدلال انتقادی درباب نسبت تئـوری بـا تجربـه اسـت و از نظـر روش داوری، بـر استدلال عقلانی استوار است . مدعای مقاله آن است که روششناسی حـاکم بـر نـسبت میـان تئـوری و تجربه بر منطق دوارزشی ارسطویی مبتنی است که در آن، تجربه مقـام داوری یـا کـشف نظریـه را دارد. ضرورت پرداختن به موضوع این نوشتار، درک غلط از پوزیتیویـسم و نـسبت آن بـا عقلانیـت انتقـادی است . این مقاله تلاشی در جهت حل این نوع مسائل روششناختی از راه بحث انتقادی است . اسـتدلال درباب صدق مدعای مقاله بر دو دستگاه معرفتی پوزیتیویسم و عقلانیت انتقادی استوار اسـت . در ادامـه ، پس از بحث انتقادی درباب آن دو دستگاه معرفتی ، روششناسی فازی به مثابة نتیجة انتقاد از سـنت هـای فکری موجود و تلاشی برای یافتن کاستی های معرفت شناسی دوارزشی و تعمیم آن فرموله شده اسـت . در پایان، درباب مسئله آمیز بودن پوزیتیویسم در ایران بحث انتقادی شده است .
Machine summary:
"استدلال انتقادی درباب نسبت تئوری با تجربه : مطالعة موردی دستگاه های معرفتی پوزیتیویستی ، عقلانیت انتقادی و فازی علی ساعی ١* (تاریخ دریافت ٩٠/٥/٣٠، تاریخ پذیرش ٩٠/٩/٢٨) چکیده موضوع این مقاله ، استدلال انتقادی درباب نسبت تئـوری بـا تجربـه اسـت و از نظـر روش داوری، بـر استدلال عقلانی استوار است .
در ادامـه ، پس از بحث انتقادی درباب آن دو دستگاه معرفتی ، روششناسی فازی به مثابة نتیجة انتقاد از سـنت هـای فکری موجود و تلاشی برای یافتن کاستی های معرفت شناسی دوارزشی و تعمیم آن فرموله شده اسـت .
دانش علمی (تئوری ) در دستگاه معرفتی پوزیتیویستی ، مجموعه ای از گزاره های کلی است که در پرتو استدلال استقراگرایی از گزارههای خاص مـشاهدهای اسـتنتاج می شود.
در ایـن دسـتگاه معرفتـی نیـز مانند دستگاه معرفتی رقیب ، مدعای هر گزاره بر دو ارزش منطقی صدق و کذب اسـتوار اسـت و در سطح استدلال تجربی نیز گزاره به شرطی صادق است که منطبق با امر واقع باشد.
نقد دیگر این اسـت کـه تجربـه تنهـا داور صـدق و کـذب دانش علمی است ؛ درحالی که شواهد تاریخی نشان می دهد کنار گذاشتن یا پـذیرفتن تئـوری، علاوهبر تجربه ، نیازمند داوری اجتماع علمی نیز است ؛ یعنی پس از تجربه ، اجتمـاع علمـی بـه ناکارآمدی یا کارآمدی تئوری مسلط در تبیین واقعة موجود حکم می دهد.
اما در روش فازی، نسبت تجربه با گزاره های تئوریک از نوع فازی است کـه در آن، از حیث درجة ابطالپذیری، تجربه هم داور تئوری است و هم می تواند به تولید گزارههـای معرفتی فازی منجر شود که دامنة آن از تاریخی خاص تا گزارة تئوریک عام درجه پـذیر اسـت ."