Abstract:
این نوشتار نخست مروری دارد بر براهین خداشناسی که تحت سه عنوان جهانشناختی، انسانشناختی و وجودشناختی قابل جمعند و اگر برهان اخلاقی کانت را هم به حساب بیاوریم، تحت چهار عنوان گنجانیده میشوند.سپس توضیح میدهد که در منابع اسلامی ضمن توجه تام به تعدد دلیل و مدلول که مقتضای عناوین فوق است، از آنها عبور شده، و سخن از وحدت دلیل و مدلول به میان آمده است؛ چرا که خدایی که ظاهر بالذات است، نیازی به مظهر ندارد.
Machine summary:
طرح مسأله در همه براهین اثبات وجود خدا، حد وسط غیر از اکبر و به عبارت دیگر، دلیل غیر از مدلول و طریق غیر از مقصود است؛ اعم از این که استدلال به صورت انی مفید یقین و شبیه لمی، یا به صورت استدلال انی از راه حدوث یا نظم یا حرکت یا جسم یا نفس یا ...
مسأله این نوشتار این است که آیا ممکن است دلیل و مدلول و طریق و مقصود، عین یکدیگر باشند یا ممکن نیست؟ در کلمات صدرالمتالهین بعد از استدلال شبیه لمی آمده است که: طریق عین مقصود است (صدرالمتالهین، 1386ق: ج6، ص13) و نیز آمده است که سالک و مسلک و مسلوک منه و مسلوک الیه یکی است (همان، 1346: 43) ولی این سخن در خور تأویل است و باید حمل شود بر این که: «این برهان انی در میان سایر براهین انی در این باب، اشبه به لم است، وگرنه علت بودن ذات نسبت به ذات، و ذات نسبت به صفاتی که عین ذات است، و نیز سلوک نظری از شیئی به سوی خودش و از شیئی به سوی صفاتی که عین ذات است، معنی ندارد».
آیا انسانی که وجودش وجود فقری و امکانی و عین وابستگی به غیر است، می تواند مدعی باشد که در خلق جهان نقشی دارد؟ به همین جهت است که خدای متعال می پرسد: «آیا انسان ها آسمان ها و زمین را آفریدهاند و آیا نه چنین است که منکران حقیقت، از جاده یقین و معرفت دور افتاده اند؟» 68 (همان، آیه36).