Abstract:
هدف از این پژوهش، بررسی نقش خودپنداره و سازگاری عاطفی و اجتماعی در افراد خودشیفته بود. طرح پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. بدین منظور از بین جامعه آماری دانشجویان دوره کارشناسی دانشکده های دانشگاه تهران 250 نفر به عنوان نمونه آماری با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، مقیاس شخصیت خودشیفته (راسکین و هال، 1988،1979)، مقیاس خودپنداره راجرز(1957)و پرسشنامه سنجش سازگاری بل (1961) بود که همه افراد نمونه به آن پاسخ دادند. بعد از جمع آوری اطلاعات افراد نمونه به دو گروه مساوی از پسران و دختران با خودشیفتگی سازگارانه و ناسازگارانه تقسیم شدند. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون خی دو پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج نشان داد خودپنداره در دو گروه افراد با خودشیفتگی سازگارانه و ناسازگارانه، تفاوت معناداری دارد. بدین معنی که افراد خودشیفته سازگار، خودپنداره مثبت و افراد خودشیفته ناسازگار خودپنداره منفی تری دارند. مدل رگرسیون خطی نشان داد که خودپنداره در پیش بینی خودشیفتگی موثر است. بدین معنی که تغییر در خودپنداره افراد تغییر در خودشیفتگی را به دنبال دارد. برای بررسی رابطه خودپنداره با سازگاری عاطفی و اجتماعی، نتایج آزمون خی دو پیرسون نشان داد که رابطه مثبت بین این متغیرها وجود دارد. نتایج آزمون خی دو پیرسون برای بررسی تفاوت سازگاری عاطفی و اجتماعی در خودشیفتگی سازگارانه و ناسازگارانه نشان م دهد که سازگاری عاطفی و اجتماعی در خودشیفتگی سازگارانه بیش تر از خودشیفتگی ناسازگارانه است. همچنین نتایج آزمون خی دو پیرسون نشان داد که بین دو گروه دختران و پسران در میزان خودپنداره و خودشیفتگی ناسازگارانه تفاوت معناداری وجود ندارد.
Machine summary:
این موضوع می تواند مربوط به ارزش هاونگرش های متفاوت فرهنگـی باشـد، اما سؤال این است که اگر خودشیفتگی رادردوجنس به یک میزان داشته باشـیم ، کـدام جنبـۀ خودشیفتگی(سازگارانه و ناسازگارانه ) در پسران یا دختران بیش تر از دیگری است ؟ در پژوهش حاضر سعی بر این است تا نقـش خودپنـدارة مثبـت و منفـی در خودشـیفتگی سازگارانه و ناسازگارانه افراد در هر دو جنس ، مشخص شود تا علاوه بر توضـیح ایـن رابطـه ، مقایسه ای نیز در این زمینه بین دو جنس انجام شـود.
در توضیح بیش تر این موضوع شایان ذکر اسـت که ظاهرا افراد دارای خودپندارة مثبت ، کسانی هستندکه نسبت به خود احساس خـوب ، تفکـر مثبت و ثبات عاطفی دارند( که در پژوهش حاضر معـادل سـازگاری عـاطفی بـل اسـت ) ودر روابط اجتماعی با مسائل و مشکلات کم تری مواجه باشندو نسبت به کـسانی کـه خودپنـدارة منفی دارند، یعنی نسبت به خود احساس خوب و تفکر مثبتی ندارند، تعاملات واقع بینانه تـری رابه وجود آورند.
</رجوع شود به تصویر صفحه></رجوع شود به تصویر صفحه> <رجوع شود به تصویر صفحه> همان گونه که ملاحظه می شود با توجه به آزمون خی دو پیرسون مشخص شـده اسـت کـه ارزش حاصله برابر با ١٣١/٨که با درجۀ آزادی ٤٣، سطح معناداری آن بـه جهـت کوچـک تـر بودن از ٠/٠٥ تأیید شده است ، لذامی توان بیان کرد کـه خودپنـداره در افـراد بـا خودشـیفتگی سازگارانه و ناسازگارانه متفاوت است .
ایـن نتـایج بـا پژوهش های زیر همسو است : در مطالعۀ یارمحمدیان و همکاران (١٣٨١) نتایج نشان دادکه بـین خودپنـداره و سـازگاری اجتماعی دانش آموزان رابطۀ مثبت وجود دارد.
Hagger &amp; Stevenson در کل نتـایج نـشان داد کـه خودپنـداره در دو گـروه افـراد بـا خودشـیفتگی سـازگارانه و ناسازگارانه ، تفاوت معناداری دارد.