Abstract:
در دهه های اخیر، شاهد توجه روز افزون محققان و صاحب نظران حوزه های روان شناسی و علوم تربیتی به دینداری و آموزه های برگرفته از آن هستیم. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان توجه کتاب های درسی دوره ابتدایی به دینورزی و مهارت های دینی بین فردی با استفاده از روش تحلیل محتوایی است. با استفاده از نمونه گیری تمام شمار، کلیه کتاب های درسی دوره ابتدایی که شامل 35 جلد و 8 عنوان بوده و درسال 1389 تالیف شده است، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بود از سیستم مقوله بندی و رمزگذاری متغیرها وخرده متغیرها که می توان از آن به عنوان فهرست وارسی یادکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و مجذور خطی یا x2، استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین کتاب های درسی مختلف و همچنین پایه های مختلف تحصیلی از نظر میزان تاکید برمتغیرهای دینورزی، تعاون، صله رحم، سپاسگزاری و گذشت تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که بیشترین میزان تاکید درکتاب های درسی مربوط به متغیر دین ورزی و کمترین میزان تاکید مربوط به متغیر صله رحم بوده است. با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که تاکید کتاب های درسی دوره ابتدایی در وهله اول بر پرورش روحیه دینداری آشنایی دانش آموزان با اصول و فروع دین بوده و پرورش مهارت های بین فردی دینی از اولویت دوم و کمتری برخوردار است
Machine summary:
لازم به توضیح است که طی جستجوی رایانهای صورت گرفته در پژوهش حاضر، هیچ تحقیق خارجی یافت نشد که به صورت مستقیم میزان توجه کتابهای درسی به پرورش روحیه ی دینی و مهارتهای برگرفته از دین را در دانشآموزان مورد بررسی قرار داده باشد و اکثر تحقیقات کیفی انجام شده در مورد محتوای کتابهای درسی در مقاطع مختلف به بررسی کلیشههای جنسیتی (Ryf, 1997;Kobia, 2009; Evans “Davies, 2000)، رابطه انسان با طبیعت (Lemoni,Stamou “Stamou, 2010)، جامعه پذیری و درونی سازی ارزشهای فرهنگی (Weng, 2010)، سلامت جسمی و جنسی (Nomoto,Nonaka,Mizoue,Kobayashi “Jimba, 2011)، پرورش استعدادها و تواناییهای ریاضی (Baker and Others, 2010)، محتوی فرهنگی کتابهای درسی (Wu, 2010)، سوگیریهای فرهنگی و یادگیریهای بین فرهنگی (Ndura, 2010) و تنوع قومی ـ فرهنگی در کتابهای درسی (Brooks, 2008) پرداخته بودند.
همچنین مروری بر پژوهشهای داخلی صورت گرفته در این حوزه نشان داد که تحلیلهای محتوایی پیرامون کتابهای درسی مقاطع مختلف در ایران شامل بررسی مواردی چون آموزههای مرتبط با مهارتهای زندگی (Abedini and Faramarzi, 2012)، مؤلفههای هوش هیجانی (Faramarzi and Abedini, 2012)، توجه به آموزش مهارتهای زندگی (Faramarzi, 2008)، آموزههای سیاسی (Afhami, 2011)، فرهنگ کار، ایمنی و بهداشت حرفهای (Homaie, 2003)، روحیه تحقیق و فرهنگ علم گرایی (Esfijani, Zamani and Nasrabadi, 2008)، شخصیت زنان و مردان در کتابهای درسی (Norian, 2010) و سازههای مرتبط با انگیزش پیشرفت (Oreizi and Abedi, 2008)، الگوی حل مسأله (Amirahmadi and others, 2012)، توجه به ویژگیهای شهروند جهانی (Ghaltash, Salehi and Mirzaie, 2012)، رویکرد تربیت شهروند پیشرفت گرا (Ghaltash, Fayazbakhsh, Farokhinejad and mohamadjani, 2012)، توجه به اهداف آموزشی مریل (Ostadhasanloo and others, 2012) است.