Abstract:
مروری بر ادبیات هدفگذاری تورم دلالت بر این دارد که این امر می تواند منجر به کاهش سطح تورم شود، به گونه ای که می توان انتظار داشت کشورهای هدفگذار تورم به واسطه اجرای این سیاست نرخ تورم کمتری را در مقایسه با دیگر کشورها داشته باشند، بنابراین چنانچه به همراه کاهش نرخ تورم کشورهای هدفگذار نرخ رشد اقتصادی کمتری را تجربه نمایند در این صورت سیاست هدفگذاری تورم ممکن است چندان موفق تلقی نشود. از این رو، بررسی آثار هدفگذاری تورم بر رشد اقتصادی در کشورهای هدفگذار تورم بسیار حائز اهمیت می باشد. در این راستا، در مطالعه حاضر سعی شده است در چارچوب یک مدل تطبیقی پویای تابلویی تاثیر هدفگذاری تورم بر نرخ رشد اقتصادی در کشورهای غیرصنعتی طی دوره (2010-1985) مورد آزمون تجربی قرار گیرد. برای این منظور، مدل تحقیق با استفاده از تخمین زننده LSDVC برآورد شده و نتایج حاصل از آن دلالت بر این دارد که هدفگذاری تورم تاثیر معناداری بر رشد اقتصادی کشورهای غیرصنعتی نداشته است.
Low inflation is the prime purpose of inflation targeting; but if low inflation gained at the cost of low output growth، then inflation targeting may not consider as a successful policy. Based on an adaptive dynamic model، this study investigates the impact of inflation targeting on the growth rate in non-industrial countries during 1985-2010. The research sample consists of 18 countries which have adopted inflation targeting and 26 non-inflation-targeting countries as a control group. LSDVC، a dynamic panel estimator، employed to estimate the research model. The results show that inflation targeting has no significant impact of on the economic growth rate.
Machine summary:
در اين راستا، در مطالعه حاضر سعي شده است در چارچوب يک مدل تطبيقي پوياي تابلويي تأثير هدفگذاري تورم بر نرخ رشد اقتصادي در کشورهاي غيرصنعتي طي دوره (٢٠١٠-١٩٨٥) مورد آزمون تجربي قرار گيرد.
براي اين منظور، مدل تحقيق با استفاده از تخمين زننده LSDVC برآورد شده و نتايج حاصل از آن دلالت بر اين دارد که هدفگذاري تورم تأثير معناداري بر رشد اقتصادي کشورهاي غيرصنعتي نداشته است .
نخست اينکه امروزه کشورهاي جديدي به کشورهاي هدفگذار تورم اضافه شده اند که در مطالعات گذشته اين کشورها در نمونه انتخابي حضور نداشتند و در ضمن فاصله زماني مطالعات پيشين تا سال ٢٠٠٥ است ، از اين رو لازم است در بررسي تأثير هدفگذاري تورم بر رشد اقتصادي داده هاي جديد نيز مورد استفاده قرار گيرند.
در اين مطالعه تأثير هدفگذاري تورم بر نرخ رشد در کشورهاي هدفگذار غيرصنعتي در مقايسه با کشورهاي مشابه که اين سياست را اجرا نکرده اند طي دوره زماني (٢٠١٠-١٩٨٥) بررسي و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است تا به اين پرسش پاسخ داده شود که آيا هدفگذاري تورم باعث کاهش نرخ رشد اقتصادي در کشورهاي هدفگذار شده است يا خير؟ براي اين منظور، ادامه مقاله به اين شرح سازماندهي شده است که ابتدا در بخش مباني نظري هدفگذاري تورم ، مزايا و معايب آن به اختصار ارائه گردد، سپس در بخش سوم مطالعات انجام گرفته پيرامون تأثير هدفگذاري تورم بر نرخ رشد اقتصادي مرور خواهد شد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بنابراين ، با توجه به جدول (٣) و ميانگين هاي کشورهاي هدفگذار و غيرهدفگذار و همچنين نمودارهاي (١) و (٢) مي توان اين نتيجه را گرفت که هدفگذاري تورم باعث کاهش نرخ رشد در کشورهاي اجراکننده شده است .
Kiviet (2006), "The Effect of Dynamic Feedbacks on LS and GMM Estimator Accuracy in Panel Data Models", Journal of Econometrics, Vol. 132, PP.