Abstract:
نویسندگان مقاله در ابتدا ضمن تعریف آداب و رسوم ، اشاراتی دارند به دلایل و انگیزه های عرفانی و هنری مولوی از پرداختن بدان ؛ سپس ، آداب و رسوم بازتاب یافته در دیوان را در چهار دسته اصلی، یعنی آداب و رسوم مذهبی، صوفیه ، درباری و دیوانی و اجتماعی تقسیم بندی کرده اند؛ در این میان از آداب و رسوم اجتماعی دیوان شمس ، با عرضه شواهد مناسب ، طبقه بندی و معرفی مفصلتری صورت گرفته است .
Machine summary:
کلوخ انداز را چنین نیز تعریف کرده اند: «عمل پراندن کلوخ از روی شوخی و اعلام حضور خود از سوی عاشق یا معشوق » (محمدحسن خلف تبریزی،١٣٦٢) که گویا در این بیت مولانا به این رسم اشاره دارد: کلوخ انداز خوبان را برای خواندن باشد جفای دوستان با هم نه از بهر عقار آمد (ج ٢/ب ٦١٦١) مهرگان در این باره فقط نمونه زیر در دیوان شمس دیده میشود: اتحاد اندر اثر بین و بدان نوبهار و مهرگان ١٥ آمیخت (ج ٢٥١٧٢/٥) “ جشن عروسی جشن عروسی در زمان مولانا آداب و عادات خاص خود را داشته است ؛ از جمله نواختن موسیقی: ذره ذره دف زدی و کف زدی در عرس او گر روا بودی شدن پیدا نهان عاشقان ج (ج ٤/ب ٢٠٤٠٦) روز بزم است نه روز رزم است خنجر جنگ ببر چنگ بیار ج (ج ٣/ب ١١٧١٢) زان از پگه دف میزنم زیرا عروسی میکنم آتش زنم اندر تتق تا چند ستاری کنم (ج ٣/ب ١٤٥٧٠) از دیگر رسوم عروسی نقش ونگار زدن دست بوده است : چه عروسی است در جان که جهان ز عکس رویش چو دو دست نوعروسان تر و پر نگار بادا (ج ٤/ب ١٨٩٢) همه شاخ هاش رقصان همه گوشهاش خندان چو دو دست نوعروسان همه دستشان نگاری (ج ٦/ب ٣٠٢٥٩) ٢-٤ سوگواری و کفن و دفن 45 نمونه هایی از این آداب و رسوم در دیوان از این قرار است : 16 جامه (گریبان ) دریدن در سوگ و اندوه برای قاعده ، نی غم ، به پیش تابوتش دریده صورت خیرات او گریبانی ج (ج ٦/ب ٣٢٩٨٤) حنوط کردن (خوشبو کردن مرده ) از نمکهای حیاتت این وجود مرده را تازه و خوشبو چو ورد و مشک و عنبر داشتی (همان ، ب ٢٩٦٨٤) شمع مزار (شمع براتی) برات آمد برات آمد، بنه شمع براتی را خضر آمد خضر آمد، بیار آب حیاتی را ج (ج ١، ب ٨٢٤) زین قبله بجو نوری تا شمع لحد باشد آن نور شود گلشن چون نور خدا آمد (ج ٤، ب ٦٤١٧) در گذشته بر سر گور شمع روشن میکردند که به آن شمع لحد یا شمع مزار یا شمع براتی میگفتند و این عمل از رسوم عمومی رایج میان مردم بود؛ علاوه بر آن به شمع و چراغی که در شب پانزدهم شعبان موسوم به شب برات و شب چک بر سر گورها، روشن میکردند نیز شمع براتی میگفتند (در این باره ، ر.