Abstract:
در همه کتابهای بلاغی عربی و فارسی «جملههای ندا» از نوع انشاء طلبی شمرده شده است و به صرف ذکر حرف «ندا» یا حرف «ندا و منادا» و یا وجود آهنگ و لحن «ندایی» در یک جمله، آن را انشاء طلبی به شمار آورده و دارای معانی و مقاصد ثانوی دانستهاند. مبحث ندا در زبان، موضوعی قابل تامل است و با بررسی شواهد مشخص میشود، ندا اقسامی دارد که نمیتوان برای همة آنها حکم واحدی صادر کرد؛ زیرا هر کدام ویژگی های خاصی دارد که هم از جهت قواعد دستور زبان فارسی و هم از جهت مقاصد ثانوی نیازمند تامل و بررسی است. در این گفتار ابتدا اقسام ندا با تکیه بر دستور زبان فارسی دستهبندی میشود و با توجه به ویژگی های هر یک پیشنهادهایی در این تقسیم بندی مطرح میگردد؛ سپس با توجه به بار معنایی هر یک دربارة مقاصد ثانوی آن نیز مطالبی ارائه میشود. در این مقاله کوشش شده است به پرسشهای زیر پاسخ مناسبی داده شود.1- آیا حروفی مانند «ای»، «یا» و «ا» که برای ندا به کار میرود همواره حرف ندا به شمار میآید؟ 2- آیا در زبان فارسی اقسام متفاوتی برای منادا وجود دارد؟3- آیا براساس تعریف ندا در کتب بلاغی، همواره لفظ «ندا» و «منادا» دارای مقاصد ثانوی است یا این مقاصد بر اساس جملات پس از ندا مشخص میشود؟
In all Arabic and Persian books on rhetoric، vocative sentences are considered as performatives and the very presence of interjections or the vocative intonation in a sentence makes that sentence a vocative one which has secondary meanings and intentions. The issue of vocatives in language deserves contemplation. Investigation of evidences shows that vocatives are of different types and there is no single rule for all of them because each of them has its own features which should be studied on the basis of both rules of Persian grammar and secondary intentions. In this article، first، vocatives are classified according to Persian grammar and some suggestions are made in this classification with regard to features of each type. Then، regarding the semantic load of each type، some points are proposed about the secondary intentions of each type. This article tries to provide appropriate answers for the following questions: 1) Are interjections such as “ey”، “ya” and “e” always used for vocative purposes? 2) Are there different types of vocatives in Persian? 3) According to the definition of vocatives in rhetorical books، do they always have secondary intentions or these intentions are determined on the basis of sentences which follow the interjections?
Machine summary:
"حتی در برخی جملهها که ناگزیر از تأویل به وجه وصفی هستیم، یافتن هستة منادا ضروری به نظر میرسد: ای لقای تو جواب هر سؤال مشکل از تو حل شود بی قیل و قال (مولوی،1373: 9) «ای یار لقای تو جواب هر سؤال بوده» ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها (سعدی،1366: 420) «ای یار (خدای) مهر تو در دلها بوده» بنابراین، میتوان گفت در چنین جملههایی هستة منادا حذف و صفت جانشین آن شده است؛ خواه این صفت مفرد باشد خواه به صورت وجه وصفی قابل تأویل به صفت: ای که گفتی هیچ مشکل جز فراق یار نیست گر امید وصل باشد آنچنان دشوار نیست (همان، 454) «ای کس (شخص) گوینده هیچ مشکل چون فراق یار نیست» مواردی که منادا در جمله حذف میشود شامل اقسام زیر است: 2- 1- مواردی که وجه وصفی یا عبارت تأویل پذیر به وجه وصفی پس از حرف ندا (ای) قرار میگیرد؛ که این قسم خود دارای دو نوع است: 2-1- الف- ای + که + وجه وصفی یا عبارت تأویلپذیر به وجه وصفی گاه در برخی شواهد بین «ای» به عنوان حرف ندا و وجه وصفی حرف ربط «که» نیز میآید: ای که دریا جام کرده شربت عام تورا رخش را رستم بس و گور بری پرویز را (سنایی،1380: 794) «ای» حرف ندا و «دریا شربت عام تو را جام کرده» وجه وصفی است.
نمودار زیر خلاصۀ این تقسیمبندی را نشان میدهد: بررسی مقاصد ثانوی در انواع ندا بر اساس دستهبندی پیشنهادی چون جملههای ندایی جزء اقسام انشای طلبی به شمار میآید، در کتابهای بلاغی مانند سایر جملهها برای آن مقاصد و معانی ثانوی ذکر شده است و در بیشتر موارد به این نکته توجهی نشده است که آیا مقاصد ثانویی که برای اینگونه جملهها مطرح میگردد از خود لفظ ندا و منادا برداشت میشود یا مجموع جمله یا عبارت چنین مفهومی را در بر دارد."