Abstract:
تحقیق حاضر، با هدف اصلی تعیین موانع اجرای موفق راهبرد های سازمانی در دانشگاه های دولتی آذربایجان شرقی با استفاده از الگوی نورتون و کاپلان صورت گرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی و با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بهره گیری شده است که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ محاسبه و مقدار 79/ برآورد گردید. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی از جمله آزمون های تی تک نمونه ای و آنالیز واریانس استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که تاثیر عدم تخصیص کامل منابع (m=4.14) بیشترین و اولین رتبه تاثیر را بر روی عدم اجرای موفق راهبرد های سازمانی دارد؛ در رتبه دوم عدم تعهد مدیریت(m=3.69) در رتبه سوم عدم همسویی کارکنان
(m=3.37)قرار دارد و عدم انتقال کامل راهبرد (m=2.73) در رتبه چهارم و با کمترین میانگین به طور معناداری تاثیر کمتری بر روی عدم اجرای موفق راهبرد های سازمانی می گذارند.
This study was an attempt to identify the obstacles ahead of the successful implementation of organizational strategies in Iranian East Azerbaijan State universities based on Nothon and Kaplan’s Model. As an applied and field research، the study used a researcher-made questionnaire to collect the required data and its content validity was assured via expert consultation while the reliability was estimated using Cronbach Alpha method releasing %79. Both descriptive and inferential statistics including one sample t-tests and ANOVA were run. The findings revealed that the variables such as insufficient allocation of full resources (M=4.14)، ill-managerial commitment (M=3.69)، inadequate staff alignment (M=3.37)، and insufficient transfer of strategies (M=2.73) have been identified as the most and least effective variables deterring the successful implementation of the organizational strategies.
Machine summary:
با توجه به مزيت هاي مديريت راهبردي، آنها ميتوانند موانعي در سر راه اجراي راهبردهاي سازماني نيز قلمداد شده و مانع از رسيدن سازمان به اهداف از پيش تعيين شده گردد که نياز است مديران و ساير نيروهاي انساني دخيل در اجراي راهبردهاي مختلف سازماني، با عوامل مؤثر بر اجراي راهبردها و دلايل شکست آنها در عمل آشنايي کافي داشته باشند و از چارچوب هاي نظري ارائه شده توسط استادان فن بهره گيرند، که در غير اين صورت اجراي موفقيت آميز راهبردهاي سازماني بسيار مشکل و گاه ناممکن خواهد شد.
سازمان ها از فرايندهاي متفاوتي براي تدوين و راهبري فعاليت هاي مديريت راهبردي استفاده ميکنند؛ اجزاي اساسي الگوهايي که براي تجزيه و تحليل عمليات مديريت راهبردي به کار ميبرند را ميتوان در سه قسمت کلي دسته بندي کرد(ديويد، ١٣٨٧: ٨٢): ١- تدوين راهبردها ٢- اجراي راهبردها ٣- ارزيابي راهبردها موانع اجراي راهبرد ادبيات موضوع نشان ميدهد که مطالعات چندي در زمينۀ شناسايي عوامل مؤثر بر شکست يا موفقيت اجراي راهبرد در کشورهاي مختلف انجام شده است ؛ از اين رو عوامل متعددي براي اجراي موفق راهبرد از نظر صاحب نظران ارائه گرديده است که در زير به برخي از آنها اشاره ميشود: از نظر ديويد، عواملي که در طول فرآيند اجراي راهبرد، بايد به آن ها توجه شود شامل اهداف سالانه ، سياست ها، تخصيص منابع ، مديريت تضاد، ساختار سازماني، مديريت مقاومت در برابر تغيير و فرهنگ سازماني است .
آزمون فرضيه ها فرضيۀ يک : عدم انتقال کامل راهبرد به سطوح پايين سازمان از موانع اجراي موفق راهبردهاي سازماني در دانشگاه هاي دولتي استان آذربايجان شرقي است .