Abstract:
مقالة حاضر به بررسی تطبیقی فمینیسم در “چراغ ها را من خاموش می کنم ” اثر زویـا پیـرزاد و “گــل هــای داوودی”(”The Chrysanthemums“) اثــر جــان اشــتاین بــک John) (Steinbeck می پردازد. فمینیسم رویکرد بـارزی اسـت کـه در ایـن آثـار بـه کـار رفتـه اسـت و نویسندگان این آثار تلاش کرده اند با استفاده از عناصر داستان و بر اساس جنسیت خـود، بـه ارائـة آن بپردازند. تلاش پیرزاد و اشتاین بک در ارائة تصویری از زنان در اجتمـاع، آثـار آنـان را در آن دسته از آثار فمینیستی قرار می دهد که تنها به ارائة تصویر زنان در جامعه اکتفا می کنند و از اتخاذ هر نوع موضع نسبت به اجتماع مرد سالار خودداری مـی کننـد. اشـتاین بـک شخـصیت اصـلی زن داستان خود را وامی دارد تا معیار های حاکم بر اجتماع مرد سالار را سـبک بـشمارد و در نهایـت ، این جامعه نیز او را طرد می کند . اما پیرزاد، به عنوان نویسندة زن، به حفـظ روابـط مـی اندیـشد و قهرمان زن داستانش را، با متزلزل ساختن طرح داستان، از چنین عقوبتی دور نگـه مـی دارد. مقالـة حاضر تلاش می کند با بررسی این دو اثر، تفاوتها و شباهت های موجود را با استفاده از نظریه های نقد ادبی فمینیستی مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.
Machine summary:
"بر خلاف راوی سوم شخص محدود در “گل های داوودی” که نگاهی از برون به درون دارد، این نوع روایت داستان ویژگی ای مردانه است و در جای خود بحث خواهد شد؛ راوی اول شخص در “چراغ ها را من خاموش می کنم ”، نگاهی از درون به برون دارد.
منتقدین فمینیستی در این دوره بر تصویر ارائه شده از شخصیت های زن در آثار نویسندگان مرد تمرکز می کردند و سعی داشته اند نشان دهند که در اینگونه آثار، همواره تصاویر کلیشه ای از زنان ارائه می گردد، تصاویری که موید جایگاه برتر مردان در جامعه است .
الیزا با شور و هیجان فراوان “گل های داوودی ” را به مرد دوره گرد می دهد و با دقت فراوان توصیه های لازم برای نگهداری آنها را ارائه می دهد و از این طریق ، در واقع ، آن جنبه از وجودش را بیان می کند که در هویت جنسیتی او تعریف نشده است .
اگر اشتاین بک الیزا را وامی دارد تا با مرد دوره گرد از آرزوهای سرکوب شده اش صحبت کند و مرد دوره گرد، به عنوان نمایندة جامعة مرد-محور، با دور انداختن “گل های داوودی” او را تنبیه می کند، پیرزاد با ارائة صحنة حملة ملخ ها و اشتباهی که دربارة امیل مرتکب شده، به کلاریس یادآوری می کند که در صورت نادیده گرفتن سنت های حاکم و مردانه عقوبت خواهد شد.
در ابتدای هر دو اثر، نویسندگان تصویری که از شخصیت اصلی زن خود ارائه می دهند، سازگار با جامعة مرد سالار است ؛ در حالی که در پایان “گل های داوودی” شخصیت اصلی زن به دلیل نادیده گرفتن معیار های این جامعه مجازات می شود."