Abstract:
بسامد بالای صدامعنایی به جریان شعر گفتار اواخر دهه شصت و سراسر دهه هفتاد منسوب است و عملکرد آن علاوه بر ایجاد فضا سازی های شاعرانه و مخیل، ترسیم فضاهای عینی و حقیقی نیز هست. این مقاله بر آن است که چگونگی آفرینش و رواج صدامعنایی، تعریف صدا و حرکت شعری، انواع صدامعنایی و مقاصد ثانویه آن را تحلیل کند. با توجه به پرسش هایی که در این مقاله مطرح می شود، به این نتیجه می رسیم که صدامعنایی هم زمان صدا و حرکت و معنا را در شعر تقویت می کند. هنگامی که صدامعنایی با ترکیب های زبانی معنادار قرین می شود، فهم شعر را کند می کند؛ چون ذهن درگیر کندوکاو معنی می شود و حرکت در گرو معناست. هرگاه با صنایعی چون نغمه حروف، اتباع، نام آوا و تکرار قرین می شود، شعری بی-معنا ولی با آهنگ و «صدای شعری» پدید می آورد که حرکت در سطح آن تند و بی وقفه است؛ چراکه صداها فضایی هنری را که به تحلیل و دریافت نیازی ندارد، به وجود می آورند.
Machine summary:
وجودی دیرینه و ذاتی داشته و سـال هـا در پـس لایـه هـای ضـخیم زبـان شاعرانه و فخیم گذشته پنهان زیسته است »، به زبان گفتار که قدمتی به اندازة تاریخ شعر فارسی دارد، اشاره کرده است ؛ ولی رسمیت یافتن و برجسته شدن جریان گفتار بـه عنـوان یک نوع ادبی با توجه به بسامد مؤلفه های آن ، بـه شـعر معاصـر بـازمی گـردد؛ چنـان کـه شاعرانی چون احمد شاملو (در قطعاتی مانند پریا، رازها، شبانه ها)، سهراب سپهری ، فروغ فرخزاد، سیدعلی صالحی ، محمدعلی بهمنی ، حسین منزوی ، فرامرز اسـداللهی و حسـین قنواتی به موازات کاربرد زبان گفتار، لغات و تعبیرات عامیانـه ، و مهـدی اخـوان ثالـث در هنجارگریزی نحوی ، ترکیـب سـازی موافـق بـا نـرم زبـان گفتـار و ورود بعضـی کلمـات کوچه بازاری چون «بچـه جـان »، «پسـرجان »، «پاییزجـان »، «گـرک جـان » و...
این پژوهش ضمن بررسی معنایی موضوع ، انواع صدامعنایی ، مقاصد ثانویة آن در شعر گفتار و کیفیت نضج آن در بستر زبان گفتار، تعریف صدا و حرکت شعری را بـه شـیوه ای توصیفی و تحلیلی با بیانی انتقادی نشـان داده و کوشـیده اسـت تـا برخـی پرسـش هـای محوری صدامعنایی را در شعر گفتار پاسخ دهد که به گسترة صدامعنایی و ارتبـاط میـان صدا و معنا در آن نگاهی عمیق تر دارد: - تعریف صدا و حرکت شعری چیست ؟ - صدامعنایی با صدا و حرکت شعری چه رابطه ای دارد؟ - صدامعنایی برای چه مقاصدی ابزار هنرآفرینی شاعر گفتار می شود؟ - کنش های صدامعنایی در شعر گفتار، براساس صدا و معنا چگونه تحلیل می شود؟ صدامعنایی تاکنون به عنوان یک واحد زبانی در بافت زبان شعری یا یک منبع صـوتی که حاصل معناست و یا صوتی فاقد معنا که خاستگاهی متعارف در طبیعت دارد، بررسی نشده است ؛ البته بدان شرط که از دو واژه فراهم آید و مبتنی بر ساختار ظاهری مرسوم در دستور سنتی و بدیع باشد و با صدای شـعری موجـود در شـعر معاصـر نیـامیزد.