Abstract:
ایران در دوره رضاشاه پهلوی، میراث دار توسعه سیاسی انقلاب مشروطه بود و نیز دولتی متجدد
(مدرن) را برای اولین بار تجربه می کرد که ضروریات و الزامات آن خود می توانست زمینه ساز توسعه
سیاسی بیشتر بشود. با این همه، ایران دوره رضاشاه شاهد انقباض شدید سیاسی بود، زیرا از یک سو،
نگرانی از گسترش نفوذ کمونیسم به ایران وجود داشت و از سوی دیگر، دولت رضاشاه با دولت های
فاشیستی مناسبات نزدیک برقرار کرده بود. آثار و پیامدهای نگرانی و مناسبات فوق که با سنت فرهنگی
استبداد و خودکامگی در دولت رضاشاه جمع می شد، در مجموع موانع عمده ای برسر راه توسعه سیاسی
ایجاد می کردند. البته، در فاصله سال های 1925 تا 1933 ، سال های آغاز به کار دولت رضاشاه، که
مناسبات ایران و انگلستان حسنه بود، در سیاست های دولت رضاشاه رگه هایی از انعطاف پذیری و
مشورت خواهی وجود داشت، بنابراین، هنوز برای توسعه سیاسی در ایران فرصت وجود داشت. اما از
سال 1933 تا سال 1941 ، با فاصله گرفتن ایران از انگلستان و فرانسه، از یک سو، و تاثیرپذیری از دولت
های آلمان نازی و ایتالیای فاشیست، از سوی دیگر، روند ضعیف انعطاف پذیری و مشورت خواهی
گذشته نیز به محاق رفت و دوره انقباض سیاسی شدیدی بر ایران حکمفرما شد. پیروزی های اولیه
آلمان نازی و فاشیسم در اروپا به میزان زیادی از نگرانی رضاشاه از تهدید قدرت شمالی کاسته بود، اما
این کمکی به توسعه سیاسی در ایران نکرد؛ رضاشاه دلگرمی بیشتری به حمایت فاشیست های اروپایی
پیدا کرده بود و بنابراین، برنامه های ضد توسعه سیاسی خودرا ادامه داد. شاخص های انسداد سیاسی در
این دوره، تلاش دولت رضاشاه برای جلوگیری از فعالیت احزاب سیاسی، روزنامه ها و حتی فعالیت
قانونگذاری مجلس شورای ملی بود. از سوی دیگر، جامعه ایران میان حامیان و مخالفان دولت رضاشاه
قطبی شده بود. در حالیکه حامیان، همه نهادهای امنیتی، ارتش و ادارات دولتی بودند، مخالفان را بقیه
مردم ایران تشکیل می دادند. دوقطبی شدن جامعه به نوبه خود کمک بزرگی به انسداد توسعه سیاسی
در ایران آن زمان بازی کرد.
Iran was legatee of political development from parliamentary revolution in
period of Reza Shah Pahlavi and also it was first experience a modern
government for this country which it could be base for political development.
Beside of, Iran was witness of political interaction in that same time since
worries from Communist expanding influences in Iran and the other Reza shah
had have good close relations with fascistic regimes. The effects and worries
results which gathered with cultural tradition of autocracy from mentioned
relations in Reza Shah reign caused to create main problem on political
development. Of course, it was seen some trace of flexibility and consultancy
from political Reza shah in first decade years (1925- 1933) of starting his
government when there was good relationship between Iran and England.
Thus, it had have still been opportunity for political development in Iran but
that consultancy and flexibility options gradually became weak and hard
political contractions ruled from 1933 -1941 years with creation of gaps from
England , France and influences from governments of Nazism Germany and
Italian Fascism. First victories of Nazism in German and Fascism in Italy
caused to decrease lots of Reza shah worries from northern power intimidation but that couldn;t help to political development in Iran. Reza shah was hopeful
to the European Fascism supports so he continued his planning against political
developments. Prevention from political parties, magazines and even
legislation activities for national parliament were kinds of Reza shah efforts
and also his political contraction indexes in that period time. And the other
hand Iran societies had been polar between supporter and opponents of Reza
shah. The Supporters were all securities organizations, Army and national
governments and the opponents were rest of the people. Two polar of society
played great role and helped to the political contraction development in that
period time in Iran.
Machine summary:
موانع عمده خارجی و داخلی توسعه سیاسی در ایران در دوران سلطنت رضاشاه پهلوی ∗ دکتر پرویز امامزاده فرد عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد کرج ، گروه روابط بین الملل ، ایران ، کرج چکیده ایران در دوره رضاشاه پهلوی ، میراث دار توسعه سیاسی انقلاب مشروطه بود و نیز دولتی متجدد (مدرن ) را برای اولین بار تجربه می کرد که ضروریات و الزامات آن خود می توانست زمینه ساز توسعه سیاسی بیشتر بشود.
ایـن مقاله بر ترکیبی از هر دو عامل خارجی و داخلی پرداخته و نشان مـی دهـد کـه مجموعـه ای از عوامـل تاریخی ، از جمله وجود نگرانی های امنیتی خارجی و داخلی از سیاست روسیه شوروی برای بـسط دامنـه نفوذ و حضور خود در ایران ، از یک سو، و گسترش مناسبات ایـران بـا کـشورهای فاشیـستی ، از سـوی دیگر، با فرهنگ سیاسی استبداد و خودکامگی در ایران دست به دست هم دادند و مانع از این شدند کـه روند توسعه سیاسی حاصل از انقلاب مشروطه در این سرزمین ادامه پیدا کند و نشو و نما یابد.
در مورد تاثیر فرهنگ سیاسی استبدادی در دولت رضاشاه ، همین بس که گفته شود کـه حتـی اگـر تاثیر سیاست بین المللی و منطقه ای انگلستان را در دولت رضاشاه نادیده بگیریم و حتی اگر فرض کنیم که در ایتالیا و آلمان نیروهای فاشیستی ، منبع الهام دولت رضاشاه ، هرگز بر سر کار نمی آمدنـد، بـاز بـه دلیل وجود استبداد و خودکامگی داخلی ، توسعه سیاسی شانس زیادی برای تحقق در آن زمـان ایـران را پیدا نمی کرد؛ اگرچه جنبش مشروطیت دو دهه قبل از آن این فرصت را به میزان زیاد ایجاد کرده بـود.