Abstract:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش تکانشگری در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نوع روش های آزمایشی است که از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش عبارت بود از: کلیه معتادانی که در سال 92-1391 به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان مراجعه کرده بودند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به تصادف به یکی از گروه های آزمایش و کنترل تخصیص یافتند.یافته ها: نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان می تواند در کاهش علائم تکانشگری در افراد وابسته به مواد موثر باشد.نتیجه گیری: با توجه به اینکه افراد وابسته به مواد بیشتر در معرض هیجانات منفی قرار دارند بنابراین، در چنین موقعیت هایی احتمالا بدون برنامه و به صورت تکانشی عمل می کنند. بنابراین، آموزش تنظیم هیجان به این افراد می-تواند میزان کنترل آن ها را در چنین موقعیت هایی بالا ببرد.
Objective: This study aimed to determine the effectiveness of teaching emotion regulation based on gross model in reducing impulsivity in drug dependent people.
Method: This research project was some type of pilot studies that has employed pretest - posttest design with control group. For the present study، all the addicted referring to drug-quitting clinics in2011 at Marivan constituted the study population. A total of 30 drug-dependent persons was selected by simple random sampling and randomly assigned to one of the experiment and control groups.
Findings: The results showed that emotion regulation training can be effective in reducing symptoms of impulsivity in drug-dependent individuals.
Conclusion: Given that drug-dependent individuals are naturally more susceptible to negative emotions، they will probably act impulsively without having any plans in such situations. Therefore، emotion regulation training to such people can enhance their self-restraining power in such situations.
Machine summary:
"بهطور کلی، این مطالعه بالاترین رابطه را بین عدم تنظیم هیجان و تکانشگری نشان داده Fox, Axelrod, Paliwal, Sleeper & Sinha 2.
Schreiber, Grant & Odlaug است، و اشاره میکند که تنظیم هیجان ممکن است به عنوان یک عامل مهم در نظر گرفته شود زمانی که افراد را در معرض خطر بالای اعتیاد ارزیابی میکنند.
پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گراس بر کاهش تکانشگری در افراد وابسته به مواد تأثیر دارد؟ روش جامعه، نمونه و روش نمونهگیری در این پژوهش از روش آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد.
در تبیین یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین اذعان کرد که افراد وابسته به مواد با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف به احتمال بیشتری به صورت تکانشی عمل میکنند و مصرف مواد هم بر میزان تکانشی بودن آنها میافزاید، در نتیجه این افراد کمتر بر هیجانات خود کنترل دارند، لذا آموزش تنظیم هیجان به این افراد میتواند نقش موثری در کنترل و بازداری تکانه در این افراد ایفا کند و این موضوع در این پژوهش مورد تایید قرار گرفته است.
با توجه به اهمیت ارتباط میان عواملی همچون ولع مصرف، تکانشگری، مولفههای شدت اعتیاد به عنوان عوامل تاثیرگذار بر نتایج درمانی و پیشبینی کنندههای قوی شکست و موفقیت در درمان، ضروری است تا به منظور کاهش لغزش بیماران، علاوه بر مصرف داروی متادون، از مداخلات درمانی دیگر همچون تنظیم هیجان به عنوان درمانی برای مهار یا کنترل این عوامل استفاده شود."