Abstract:
«محمدعلی خراسانی » مشهور و متخلص به «موذن»، از عارفان قـرن ١١ هجـری و یکی از اقطاب ذهبیه است که دیوان شعری قریب به ٣٧٠٠ بیت از خود برجـای نهاده است . این پیر خراسانی در سبزوار زاده شد و در روزگاران جـوانی بـه فرقـة ذهبیه پیوست و پس از شیخ حاتم زراوندی، به منصب قطبیـت ایـن فرقـه نایـل شد. موذن خراسانی چون بسیاری از عارف – شـاعران، بـه جـولان اندیشـه هـای عارفانـة خـود در عرصـة شـعر پرداخـت . هـر چنـد وی در سـدة یـازده هجـری می زیست ، اشعار او را می توان ادامة شعر عرفانی سبک عراقـی دانسـت . اشـعار او ســاده، روان و گیراســت . در اشــعار او ســخن از عشــق حقیقــی بســیار اســت و اندیشه های صوفیانه ، بازتابی ژرف در هسته و پوستة آن یافته اسـت . ایـن دیـوان تاکنون تصحیح و چاپ نشده بود، اما نویسندة این سطور به تصحیح آن بر اساس چهار نسخه به عنوان پایاننامة خود همت گماشت . در این جسـتار سـعی بـر آن اسـت تـا ضـمن معرفـی ایـن شـاعر، دورنمـایی از اندیشـه هـای وی پـیش روی خوانندگان نهاده شود تا آشنایی اجمالی با این شاعر اهل بیت (ع) حاصل آید.
Muhammad Ali Khorasani" with a nickname and pseudonym called "muezzin" is one of the 11th Hegira mystic and is one the Aqtab-e Zahabiye who has legated a Divan of nearly 3700 verses. The sage Khorasani was born in Säbzĕvär and joined to Zahabiye sect in his youth and after Sheikh Hatam Zaravandi، leader of the sect on that time، was assigned to this position. Khorasani muezzin like many mystic-poets applied his mystical thoughts in poetry arena. Though he lived in 11th Hegira، his poems can be regarded as the continuation of Iraqi Mystical style poem. His poems are simple، fluent and adsorbent. There are lots of words about true love in his poems، and Sufi thoughts have deep reflection in its core and surface. His divan was not corrected and published، but the author has corrected it based on its 4 versions as his MA thesis and has used many of wise guidance of thoughtful master، Dr. Alireza Fuladi. It is tried in this essay to introduce this poet and provide an outline of his thoughts which are clearly and brilliantly obvious in his poems for readers، so that they can have at least a brief familiarity with this poet of Ahl-e Beit of Prophet and his thoughts.
Machine summary:
او در اشـعارش بارهـا بـه ایـن امـر اشـاره می کند و به خود می بالد که خاک در شاه رضا گردیده است : شکرت مؤذن چون کند ای پادشاه عاشقان دادی چو اورا محرمی در سرت ای شاهرضا (غزل ١١دیباچه ) قطبیت ذهبیه مؤذن که در ابتدا منکر صوفیان بود و در رد آنان رساله ها می نگاشـت ، پـس از دیـداری که با شیخ حاتم زراوندی، قطب بیست و هشتم ذهبیه داشت ، به گونه ای انتباه دست یافت و چنان تحولی در اندیشة او نسبت به تصوف رخ داد که از ایـن پـس بـه تهـذیب و تزکیـة خود به مدت چهارده سال پرداخت و همواره ملازمت استاد و مراد خـویش ، شـیخ حـاتم را نمود تا کمالات علمی اش با ریاضات و تربیت این قطـب ذهبـی تـوأم شـد و او را شایسـتة مقامی نمود که روزگاری به دیدة انکار در آن می نگریست (خاوری، ١٣٦٢: ٢٧١-٢٧٢).
شاملو در قصص الخاقانی با اشاره به اینکه اشعار مؤذن بر زبـانهـا سـاری و جـاری است ، ابیات مدون او را قریب پنج هزار بیـت برمـی شـمرد (شـاملو، ١٣٧٤: ١٨٦) و صـاحب ذهبیه ، دیوان او را شامل : «قصاید در توحید و نعت امامان معصوم، مثنوی مراثی حضـرت حسین بن علـی ، غزلیـات، ترجیـع و ترکیـب بنـد، رباعیـات و مـاده تـاریخ بنـایی کـه بـه سال ١٠٦٠ در آستانة قدس رضوی بنا شده است (٨)» (خاوری، ١٣٦٢: ٥٠٨ و تمیم داری، ١٣٧٢: ٣٢٨-٣٢٩) می داند.