Abstract:
آفرینندگان متون ادبی برای بیان نگرش خود به پدیده ها، گاه معانی برخی نشانه هـا را گسترش میدهند؛ تا آنجا که گاه این معانی را دگرگون می کنند. این نشانه ها واژگـانی کلیدی هستند که دسترسی به معانی آن ها دشوار به نظر می رسد. امروزه معناشناسـی و روابط مفهومی میان واژگان و جمله ها، می تواند امکان تحلیل عینی روند گسـترش یـا دگرگونی معنایی نشانه ها را فراهم کند و با بررسی روابط مفهومی نشانه ها، به نگـرش آفرینندگان این متون نیز دست یابد. در میان روابط مفهومی، تضاد معنـایی و شـمول معنایی میان واژگان و از میان روابط مفهومی میان جمله ها، تضمن معنایی ، در تحلیـل معنای نشانه های زبانی در متن از کارآیی ویژه ای برخوردارند. برای ارائه ی نمونه ای از گسترش و دگرگونی معنایی ، نشانه ی «نیاز» در شعر حافظ برگزیده شد. یافته هـا نشـان میدهند، روابط مفهومی میان واژگان و میان جمله ها، پیوندهای معنایی میان «زهـد» و «عجب »، «خودبینی »، «کبر»، «فریبکـاری » و«ریـا»، معنـای «زهـد» را گسـترش داده ، چنانکه با «ریا» شمول معنایی پیدا کرده و ترکیب «زهـد ریـا» را پدیـد آورده اسـت . همچنین در کنار آسیب شناسی اجتمـاعی و فـردی «زهـد»، پیونـدهای پیچیـده ای از دلالت ها و ارجاعات معانی ضمنی مبتنی بر تقابل میان «نیاز» و«زهد» آفریده و معنای نشانه ی «نیاز» را گسترش داده وبا هم پوشانی معنایی «نیاز» با اصطلاح «فقر عرفـانی » مفهوم «زهد حافظانه » را در «نیاز» گنجانده است . بنابراین روابط مفهومی علاوه بر توان دستیابی به نگرش شاعر، زمینه ی دستیابی به معـانی دشـوار واژگـان کلیـدی و درک عمیق تر متن را نیز فراهم می کند.
Machine summary:
نقش روابط مفهومی درگسترش و دگرگونی معنایی نشانه های زبانی (مطالعه ی موردی «نیاز» در شعر حافظ ) * سوسن جبری دانشگاه رازی کرمانشاه چکیده آفرینندگان متون ادبی برای بیان نگرش خود به پدیده ها، گاه معانی برخی نشانه هـا را گسترش میدهند؛ تا آنجا که گاه این معانی را دگرگون می کنند.
در تشخیص معانی مشترک نیز، معنای بنیادی (قاموسـی ) ذیل آن واژه در لغت نامه ی دهخدا مبنا قرار گرفت تا معیار دلالـت بـر رابطـه ی معنـایی میان نشانه ها نه درک فردی پژوهش گر، بلکه معنایی روشن و استنادکردنی برای همگـان باشد.
شواهد نشان می دهند که از قـرن دوم «زهـد» در متون صوفیه بار معانی ضمنی بسیاری را در خود جای داده و گسترش معنایی یافتـه ، تا جایی که درشرایط سیاسی اجتماعی و فرهنگی قرن هشتم به ویژه تحت تأثیر نگـرش ملامتی حافظ ، دچار دگرگونی معنایی شده و آشکارا معانی متضاد با معنای بنیادی اش را به خود گرفته ؛ بدین گونه زمینه ی خلق مفهوم دیگری از زهد در نشانه ی «نیـاز» فـراهم گردیده است .
از قـرن ششـم تـا قرن هشتم روند آسیب شناسی زهد در زبان صوفیان بزرگ ، موجب پیوند معنایی «زهـد» با «ریا» و سپس دگرگونی معنای «زهد» شده است و سرانجام گسـترش شـمول معنـایی آن به معنای «ریا» انجامیده است ؛ بدین سبب تقابل چشمگیری میان معنای بنیادی زهـد با معنای بافتی زهد در دیوان حافظ دیده می شود.