Abstract:
استعاذه یا به عبارتی پناه بردن به قدرتی والاتر یکی از اذکار الهی است که انسان مومن هنگام احساس خطر از آن استفاده می کند. با بررسی آثار بزرگانی همچون ابن عربی، ملاصدرا و امام خمینی، مشاهده می شود که آنها هرکدام با توجه به مشرب خویش به تبیین این ذکر پرداخته اند: در آثار ابن عربی می توان مطالبی درمورد حقیقت استعاذه، مستعیذ، مستعاذبه و مستعاذمنه یافت، هر چند تحت این عناوین به بحث نپرداخته است. اما مطلبی مبنی بر مستعاذ لاجله در آثار وی یافت نمی شود. از نظر ملاصدرا بحث از استعاذه بر پنج رکن استوار است: استعاذه، مستعیذ، مستعاذبه، مستعاذمنه و ما یستعاذ لاجله. امام خمینی نیز ابتدا در مورد حقیقت استعاذه به توضیح می پردازد و سپس آن را مشتمل بر چهار رکن می داند(مستعیذ، مستعاذ منه، مستعاذ به و مستعاذ لاجله) می داند. ابن عربی و امام خمینی به استعاذه نگاه عرفانی دارند. در این بین ملاصدرا نگاه فلسفی-عقلانی به مساله دارد و علی رغم تاثیرات زیادی که در سایر مسائل از ابن عربی پذیرفته، در بحث استعاذه کاملا مستقل بحث کرده است. نظرات امام خمینی نیز در بخش هایی شبیه به آرای ابن عربی است (بخصوص در بحث مستعیذ و مستعاذبه) و در بخش هایی شبیه به ملاصدراست (خصوصا در نامگذاری این عناوین و دسته بندی آنها و در بحث غایت استعاذه)، ولی با وجود این، دارای تفاوت های زیادی است که می توان آن را یک رای مستقل در کنار آرای ابن عربی و ملاصدرا دانست.
Isti’azah or seeking refuge in a superior power is a sort of invocation to God the believers adhere to when in danger. Reviewing works by such great authors and philosophers as Ibn Arabi، Mulla Sadra and Imam Khomeini it will be understood how they clarify this invocation based on their preferred manners. In Ibn Arabi’s works we can find a lot about the reality of Isti’azah، Mosta’iz (one who seeks refuge)، Mosta’az-i-Beh (The Refuge)، Mosta’az-i-Menh (the danger، Satan) although they have not been covered as major subject matters. There is no article or reference to Mosta’az La-Ajalah (something because of which the reality of Isti’azah comes to light) in his works. Mulla Sadra classified seeking refuge in God as five pillars namely: Isti’azah، Mosta’iz، Mosta’az-i-Beh، Mosta’az-i-Menh، and Maa Yasta’az-o La-Ajalah. Imam Khomeini، too، begins with explaining about the reality of Isti’azah and continues with its inclusion of four pillars (Mosta’iz، Mosta’az-i-Beh، Mosta’az-i-Menh and Mosta’az La-Ajalah). Ibn Arabi and Imam Khomeini have a philosophical approach toward Isti’azah، while Mulla Sadra has a philosophical-rational approach toward the issue. Despite impressions he has taken in some other issues from Ibn Arabi، Mulla Sadra is completely independent in terms of Isti’azah. Imam Khomeini’s view is in some parts similar to Ibn Arabi’s opinion (specially in terms of Mosta’iz and Mosta’az-i-Beh) and to Mulla Sadra in some other parts (particularly in names and classifications and in ultimate Isti’azah). However، his view is quite different in many other aspects so that it can be studied as an independent view along with Ibn Arabi and Mulla Sadra’s views.
Machine summary:
با بررسی آثـار بزرگـانی همچـون ابن عربی، ملاصدرا و امام خمینی، مشاهده میشود که آنها هرکـدام بـا توجـه بـه مشـرب خویش به تبیین این ذکر پرداخته اند: در آثار ابن عربی میتوان مطـالبی درمـورد حقیقـت استعاذه ، مستعیذ، مستعاذبه و مستعاذمنه یافت ، هر چند تحت این عناوین به بحث نپرداختـه است .
بر اساس آنچه گفته شد، در بحث مستعیذ، از نظر هر سه اندیشمند، آنکه مسـتعیذ اسـت همـان انسان است جز اینکه از نظر ابن عربی و امام خمینی مسـتعیذ همـان انسـان سـالک إلـی الله اسـت و زمانی که انسان از مرتبه فنا بگذرد استعاذه تمام می شود و از نظر ملاصدرا زمانی که نفس انسانی به درجه ای برسد که بتواند معقولات را تعقل کند و به ربش برگشـت نمایـد در ایـن مرحلـه چـون از موجودات عالم امر به حساب می آید، دیگر مستعیذ نیست .
در این زمینه ابن عربی و ملاصدرا و امام خمینی نظرات متفاوتی را ارائه داده اند: دیدگاه ابن عربی : از نظر ابن عربی که به وحدت وجـود اعتقـاد دارد، مسـتعاذمنه را چنـان کـه بعضی از شارحین آثارش اشاره کرده اند، میتوان این گونه توضیح داد که اگر در نظر داشته باشـیم که بر اساس وحدت وجود عالم صورت حقی است که در اسماء و صفاتش متجلـی شـده اسـت و آنچه عادتا شر نامیده می شود آیینۀ بعضی از اسماء خداوند است و آنچه عادتا خیر نامیده مـیشـود آیینۀ بعضی اسماء دیگر خداوند است ، لازم میآید که بگوییم استعاذه بـه حـق از هـر چیـزی تنهـا استعاذه به خداوند از خداوند است ، یا استعاذه به بعضی اسماء از بعضی اسماء دیگـر اسـت .