Abstract:
یکی از انواع نثر فارسی ، مراسلات درباری و نامه های بزرگان است. در مکتوبات مولانا و منشآت عبدالرحمن جامی دستهای از نامه ها هستند که در این پژوهش به عنوان (سلطانیات) مورد بررسی قرار گرفته اند. تعریف سلطانیات و تاریخچه آن در ادب فارسی و نیز بررسی شکلی و محتوایی نامههای این دو چهرۀ سرشناس ادب و عرفان مقوله هایی است که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است. نیز بازتاب شخصیت این بزرگان در سلطانیات آنها و همچنین انعکاس مسایل اجتماعی بررسی شده اند. از آن جا که دیگر آثار مولانا و جامی غالبا صبغۀ تعلیمی داشته و برخی از جنبه های اجتماعی و خصوصی شخصیت آنها ممکن است پنهان مانده باشد، لذا پرداختن به نامههای آنها که صریح و شفاف و دور از پیچیدگیهای استعاری و بلاغی شاعرانهاند، میتواند زوایای دیگری از شخصیت آنها را آشکار سازد. روش کار به صورت تحلیلی است و دادهها از منظر شکلی و محتوایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتیجۀ حاصل از این پژوهش مشخص میکند که به لحاظ شکلی، نثر مولانا آمیخته با سجع و دیگر تکلفات منشیانه است، اما جامی سلاست کلام و صراحت بیان را ترجیح داده است. هر دو عارف نامدار کوشیدهاند که از نفوذ کلام خود برای گرهگشایی از مشکلات و معضلات مردم استفاده کرده و از این طریق به مسؤولیت های الهی و اجتماعی خود عمل کنند.
Machine summary:
در مکتوبات مولانا و منشآت عبدالرحمن جامی دسته ای از نامه ها هستند که در این پژوهش به عنوان (سلطانیات) مورد بررسی قرار گرفته اند.
آثار مولانا و جامی مورد تحقیق و بررسی بسیار قرار گرفته و درباره این دو شخصیت کتب و مقالات ارزشمندی پدید آمده است که در هر یک به گوشه هایی از زندگی و احوال و آثار آن بزرگان پرداخته شده است .
متانت و صراحت بیان جامی تا حدی است که گاه حتی در نامه هایی که آنها را خطاب به سلطان نوشته است ، نه القابی وجود دارد و نه دعای پایانی ، مانند نامة شمارة ٥ که موضوع آن دادخواهی از سلطان برای رعیت است ، مبنی بر این که رنود و اوباش مردم را آزار می دهند.
اول جماعت رنود و اوباش از پیادهرو و یتیم و غیرهم استیلاء تمام یافته اند و در این مدت خونهای متعدد واقع شده است و هیچ کس نپرسیده است و در شبی که روزش این عرضه داشت نوشته شد، جمعی از این طایفه به سر مزاری که فقیران می باشند، در آمدهاند، و یکی از فقیران را به شمشیر زخم های بسیار زدهاند، و بر بستر هلاک افتاده، تا حال چه شود» (جامی ، ٩٧:١٣٧٨) گاه نیز با بیانی نرم و ملایم توجه حاکمان را به رسیدگی نسبت به حال مردم معطوف ساخته است ؛ مانند نامة ١٥٣:« الفقیر عبد الرحمان الجامی ؛ بعد از عرض نیاز ، معروض آنکه ، دارندگان[نامه ] ، مردم رعیت اند و تظلمی دارند.