Abstract:
اوژن یونسکو٣، نمایشنامه نویس مشهور فرانسوی و رومانیاییالاصـل ، یکی از پایه گذاران تئاتر پـیش تـاز (آوانگـارد٤) در سـال هـای ١٩٥٠ است . وی ازطریق مخالفت با جریان های روشن فکری عصر خـویش همـــواره درمقابـــل قـــدرت مـــداران ایســـتادگی مـــیکـــرد و در نمایشنامه هایش ، تعهد و انسـانیت ، نمـودی چشـم گیـر دارد. یونسـکو قسمتی عمده از فعالیت های هنـریاش را بـه تامـل دربـارة معضـلات زبان ، و یـافتن ضـعف هـا و نارسـاییهـای آن اختصـاص داده اسـت . ازنظر او، زبان به دلیل خاصیت نسبیبودنش ، درپی پیش رفت علـوم و تخصصیشدن ، وجهه و جایگاه خود را ازدست داده و بدین ترتیـب ، برقراری ارتباط برای بسیاری از افراد، غیرممکن شده است . یونسـکو این معضل را به عنوان موضوعی مهم در نمایشنامه هایش مطرح کرده است . هــدف از نگــارش ایــن مقالــه ، نشــان دادن مشــکل ارتبــاطی بــین انسان هاست که یونسـکو بـا اسـتفاده از روش هـایی همچـون حـذف دیالوگ و کلیشه ها به آن پرداخته است تا سکوت و تنهایی انسـان را در دنیای معاصر نشان دهد. وی این واقعیت های تلخ را با اسـتفاده از زبان طنز بیان کرده است .
Machine summary:
به طور کلی ، زبان در تئاتر، ابزاری برای ابراز احساسات ، تفکر و نیت هـای شخصـیت - هاست و از این نظر، ابزاری اساسی بـرای برقـراری ارتبـاط بـه شـمار مـی رود؛ امـا بـه عقیـدة یونسکو، زبان تنها نبود امکان برقراری ارتباط بین موجودات را افشا می کند و دیـالوگ کـه ازنظر هگل ، عالی ترین شیوة بیان نمایشی است ، به قالبی تهی تبدیل می شود که بـرای درک انسـان هـا بـه کـار نمـی آیـد.
گاه این کار با بیان هم زمان پاسخ ها صورت می گیرد؛ مثلا در نمایشنامۀ بداهه گویی آلما١، سه شخصـیت بـه نـام بـارتولومعوس ٢ وجـود دارنـد کـه هرکدام ، نخست ، سرنخ مکالمه را به دیگری مـی دهنـد و قصـد دارنـد دیـالوگ را تخریـب کنند؛ اما سپس هرسه هم زمان فریاد می زنند: بارتولومعوس اول : الفبای هر مؤلف دربارة تئاتر...
. (144 شیوة دیگری که یونسـکو بـرای کاسـتن ارزش دیـالوگ و تبـدیل آن بـه ضـددیـالوگ در اینجا، تخریب دیالوگ ، نتیجـۀ بـی نظمـی غیـرارادی پاسـخ هـایی اسـت کـه جنبـه ای مضحک دارند؛ پس درواقع ، دیالوگ ازبین رفته است ؛ زیرا هرکس برای خود سـخن مـی به کار گرفته ، قراردادن دو مخاطب در وضعیت هایی مختلف اسـت ؛ مـثلا در نمایشـنامۀ شـاه - گوید و به دیگران گوش نمی دهد.