Abstract:
می توان برای فرهنگ به معنای فلسفی و خاص کلمه، هم منشایی غیربشری و هم منشایی بشری درنظر گرفت. بدین معنا که گونهای از فرهنگ به همراه مولفه ها و عناصر تشکیل دهنده آن، بهطورذاتی غیر بشری و بنابراین هدیه حقتعالی و یا کلام وجود است و سنخی دیگر از آن، تجلی فکر و اندیشه بشر است. هرچند درباره نوع دوم، سخن از مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی امری مقبول و پذیرفتنی است؛ اما سخن درباره مورد نخست، اندکی پیچیده و بحث برانگیز است. این پیچیدگی تا حد بسیار زیادی در اصل ادعا؛ یعنی غیربشری بودن این سنخ از فرهنگ ریشه دارد. در این نوشتار پس از تفکیک این دو سنخ فرهنگ و تبیین برنامه ریزی فرهنگی برای فرهنگ های ساخت بشر، برخلاف برخی تلقی ها، امکان برنامه ریزی برای فرهنگ هایی که منشا غیربشری دارند نیز تبیین گردیده است. بر این اساس می توان گفت، هرچند حکمت و فرهنگ آغازی غیربشری دارد؛ اما در عین حال نقش و سهم انسان در پاسداری و ترویج این میراث در مکان ها و زمان های مختلف غیرقابل انکار است.
Machine summary:
با برنامه ريزي تنها ظاهر را مي توان تغيير داد و چون آداب و رسوم از امور ظاهر است ، ممکن است کساني به فکر برنامه ريزي براي تغيير آن ها بيفتند»(داوري اردکاني ، ١٣٨٤، ص ٤٥) دو فرض بنيادي ادعاي فـوق ايـن اسـت کـه اولا فرهنـگ ، لايـه هـاي متعـدد دارد و بنابراين فقط مي توان لايه هاي بيروني و رفتاري فرهنگ و نه لايـه هـاي اصـلي و درونـي آن را تغيير داد و دوم اين که بنا به ماهيت کمي برنامه ريزي ، که مستلزم محاسبه و کنترل پذيري است ، سطوح بيروني فرهنگ ، در دسترس آدمي و قابل کنترل است ؛ اما سـطوح دروني آن ، کاملا از دسترس وي خارج است (همان ، صص ٣ و ٤٤) اين سخن بدين معنـا است که سياستمداران و برنامه ريزان فرهنگي ، هرچنـد مـي تواننـد دربـارة تغييـر عـادات رفتاري شهروندان برنامه ريزي کنند؛ اما درخصوص رسـوم و آداب ريشـه دار فرهنگـي ، که بنياد رفتارهاي ظاهري افراد هستند، هيچ کاري نمي توانند انجام دهند: «رسوم و آداب را با دستورالعمل سياسي نمي توان تغيير داد.