Abstract:
این پژوهش با بررسی این سؤال که وقوع انقلاب اسلامی چه نقشی در خشونتهای ضدشیعی در پاکستان و افزایش آن داشته است، این فرضیه را طراحی کرده است که وقایع پس از انقلاب ایران در پاکستان نشان میدهد که استکبار در دو محور به مبارزه و مقابله با آرمانهای انقلاب اسلامی و ارزشهای تشیع در پاکستان برآمد:محور اول عبارت بود از ایجاد تفرقه بین شیعیان و اهل سنت پاکستان و دامن زدن به اختلافات فرقهای؛محور دوم انجام فعالیتهایی به منظور جلوگیری از نفوذ انقلاب ایران در پاکستان.
Machine summary:
"(Kennedy, 1993: 79-80) به این ترتیب شیعیان که انقلاب ایران روحیه جدیدی به آنان بخشیده بود، توانستند به رهبری مفتی جعفر حسین مبارزاتی را برای کسب حقوق از دست رفته خود آغاز کنند و در سال 1980 دولت پاکستان که از یک سو به علت فوت محمود و مولانا مودودی فشار کمتری را از جانب اهل سنت تحمل مینمود و از سوی دیگر شیعیان را در موضع قدرت میدید و مبارزات آنان را جدی تلقی مینمود با رهبران شیعه پاکستان توافقی به عمل آورد و پذیرفت شیعیان بر اساس فقه جعفری در مورد زکات عمل کنند و دیگر حقوق شیعیان نیز به وسیله دولت مورد توجه قرار گیرد.
(بختیاری، 1363: 4) تقویت وهابیون داخل پاکستان و بهویژه حمایت از سپاه صحابه عربستان با استفاده از فرصت پیش آمده و با توجه به اینکه یکی از تکیهگاههای عمده اقتصاد پاکستان محسوب میشود، نهایت بهرهبرداری را برای نشر اسلام مورد نظر خود از کانال وهابیون پاکستان و فرقه دیوبندی و انجمن سپاه صحابه مینماید و این گروهها با استفاده از کمکهای عربستان سعودی به مقابله با انقلاب اسلامی و ایجاد درگیری علیه شیعیان پاکستان مبادرت میورزند.
بررسی ابعاد تأثیرگذاری این انقلاب در پاکستان، حاکی از آن است که علیرغم مخالفت بسیاری از دولتهای اقتدارگرای اسلامی، جمهوری اسلامی ایران در راستای تعالی اهداف خود، با سعی و تلاش فراوان توانست تا مسلمانان جهان را در مسیر بازیابی هویت اسلامی و تشیع قرار داده و بررسیهای موجود در این زمینه بیانگر آن است که این انقلاب بزرگ، تأثیرهای متفاوتی را در سطح کشور پاکستان داشته است که عبارتند از: بازتاب ملموس و چشمگیر ارزشهای تشیع، تقویت و شتاب بخشیدن به جریانهای انقلابی، برانگیختن ایدئولوژی و تفکر سیاسی اسلامی و فراهم شدن بهانه برای برخی از حکومتها در سرکوب جنبشهای اسلامی مخالف."