Abstract:
حسین منزوی (١٣٢٥-١٣٨٣) از برجسته ترین و تاثیرگذارترین غزل سرایان معاصر است که با خلاقیت و نوآوری خود، روح تازه ای در قالب غزل فارسـی دمیـدو سبب تحول و اعتلای آن شد. از مشخصه های بـارز غـزل منـزوی، بسـامد زیـاد صنعت تلمیح و تنوع فراوان آن است که منزوی از آن ،در جهـت خلـق تصـاویر بدیع و افزودن به زیبایی، ایجازو عمق شعر استفاده کرده است . منزوی برای گریز از کاربرد تلمیحات تکراری، سعی میکندتلمیحات جدیدو نادر به کار ببـرد یـا تلمیحات شعر کلاسیک را بازآفرینی نماید. حجم وسیعی از تلمیحات شعر منزوی را داستان پیامبران تشکیل میدهدو تنوع مایه های تلمیحـی در حـوزه ی داسـتان پیـامبران ،ناشـی از وسـعت اطلاعـات منـزوی در ایـن زمینـه اسـت . یکــی از خاستگاه های عمده ی تلمیحات منزوی به داستان پیامبران ، علاوه بر قرآن و روایات اسلامی، کتاب مقدس (تورات و انجیل ) است که نشان گر آشنایی منزوی بـا ایـن کتاب است . برخی از این تلمیحات در شعر فارسیکم سابقه و گاه بی سابقه است ؛ به گونه ای که درک و دریافت درست آن ها،مستلزم مراجعه به کتاب مقدس است و در نقدهاو شرح هایی که بر اشعار منزوی نوشته شده ، کمتر بـه ایـن بخـش از تلمیحات اشعار او پرداخته شده است . در این مقاله که به روش اسنادی و تحلیـل محتوا انجام شده ، کوشیده شده است با استناد به روایـات تـورات و انجیـل ، بـه توضیح و تبیین این قبیل تلمیحات پرداخته شود.
Machine summary:
او می خواهد اغواگرانه سیب را در یک دست و گندم را در دست دیگـر بگیـرد و پیشکش حوا (معشوق ) کند: اگـــــر در مـن هنــوز آلایشـی از مـار می بینــی کمک کن تا از این پیروزتـــر باشــم در اغوایــت کمک کن تا به دستی سیب و دستی خوشه ی گندم رسیـدن را و چیـــدن را بیـامــــوزم به حوایـت (همان : ٣٨٨-٣٨٩) اشاره به اغواگری مار در این ابیات نیز ریشه در اسـرائیلیات و روایـت تـورات از داستان فریب آدم و حوا دارد؛ زیرا قرآن کریم ، نافرمانی آدم و حـوا در خـوردن میـوه ی ممنوعه را بر اثر وسوسه ی شیطان می داند: «فأزلهما الشیطان » (بقره / ٣٦) ولی در تورات ، مار عامل فریب حوا و آدم معرفی شده است : «مار کـه از همـه ی حیوانـات صـحرا کـه خداوند ساخته بود هوشیارتر بود، زن را فریب داد وبـه او گفـت : «هرآینـه از خـوردن میوه ی آن درخت نخواهید مرد؛ بلکه خدا می دانـد در روزی کـه از آن بخوریـد، چشـم شما باز شود ومانند خدا عارف نیک وبد خواهید بود».