Abstract:
تفکر سهروردی همراه با اشارهای اجمالی به دیدگاه او دربارة یقین روانشناختی پرداخته خواهد شد.مانهایم در کتاب ایدئولوژی و اتوپیا (1963) میکوشد مقومات جامعهشناسی معرفت را بیان کند. به باور او تمامی معارف، بهýجز معرفت علمی، دارای خاستگاه و بستر اجتماعیاند. تامس کوهن، فیلسوف علم امریکایی، در سال 1962 با انتشار کتاب معروف ساختار انقلابýهای علمی، شیوه مشابهی را در بررسی معرفت علمی به کار میگیرد. او با ارائه نظریه پارادایمی خود چگونگی تأثیر عوامل جامعهشناختی در شکلگیری و تحول معرفت علمی را نشان میدهد. از آنجا که هیچ شاهد تاریخی مبنی بر اقتباس کوهن از مانهایم وجود ندارد، تشابه میان شیوههای این دو از اهمیت بسزایی برخوردارند. توازی میان نظریه جامعهشناسی معرفت مانهایم و نظریه پارادایمی علم نشان میدهد که بنیانگذاران ایده اصلی جامعهشناسی معرفت و جامعهشناسی معرفت علمی شیوه یکسانی را برای نشاندادن تأثیر عوامل اجتماعی در شکلگیری معرفت/ معرفت علمی به کار گرفتهاند. این مقاله میکوشد به ارزیابی تطبیقی مشابهتها و
Machine summary:
"گزارههایی که قیاسهای آنها همراه خود آنهاست نیز به سبب نزدیکی به اولیات ملحق به اولیاتاند- هرچند سهروردی اشارهای به این مطلب نکرده است-؛ اما اگر بسنده نباشد، بلکه تصدیق به نسبت میان دو طرف گزاره متوقف بر امر دیگری باشد، این امر دیگر یا یکی از قوای حسی ظاهری و باطنی است بدون پیوستن چیز دیگری به آن و این قسم مشاهدات است، یا پس از تصور دو طرف گزاره، افزون بر یکی از قوای حسی ظاهری و باطنی، نیاز است که چیز دیگری به آن بپیوندد و این «حدسیات نزد جمهور» (نزد عموم منطقیان و مشائیان) است- که باز هم سهروردی اشارهای به آن نکرده، تنها از «حدسیات طبق قواعد اشراقی» یاد کرده است؛ زیرا قسم نخست هم به لحاظ لفظ و هم به لحاظ معنا، داخل در قسم دوم است.
تنها عبارتی که در بخش منطق حکمة الإشراق وجود دارد و سهروردی در آن از بداهت شهود (مشاهده حقه) سخن گفته، عبارت زیر است: اگر برای [وصول به] مجهول، «تنبیه و خطور به دل» کفایت نکند و مجهول از اموری نباشد که وصول به آن به واسطه «مشاهده حقه» انجام میگیرد، مشاهدهای که از آن حکمای بزرگ است، [در این صورت] گزیری نیست از معلوماتی که به آن مجهول میرسند؛ معلوماتی که دارای چنان ترتیبی هستند که [لزوما] رساننده به آن مجهولاند و در [فرایند] تبیین [یا به تعبیر معرفتشناختی آن، «توجیه»] به فطریات [بدیهیات] میانجامند؛ در غیر این صورت هر مطلوبی برای انسان متوقف بر حصول امور نامتناهی پیشین است و برای انسان هیچگاه نخستین علم حاصل نمیشود و این محال است (سهروردی، 1375،«الف»، ص18)."