Abstract:
با تاکید برنامه کمینهگرا بر مقولات نقشی به عنوان گرههای هم عرض مقولات واژگانی، و گاه پیشی گرفتن اهمیت مقولات نقشی در تحلیلهای زبانی ساختارهای نحوی، تعیین نوع مقوله به لحاظ نقشی یا واژگانی در مطالعات اخیر شکل جدیتری به خود گرفته است. یکی از اصیلترین مقولاتی که حضورش در کنار سه مقوله واژگانی اسم، فعل و صفت، به چالش کشیده شده است مقوله حرف اضافه است که ظاهرا رفتار نقشی آن، واژگانی بودن این مقوله را دچار تردید کرده است. در این مقاله با بهکارگیری معیارهایی نه چندان کارآمد، در کمک به تشخیص نوع این مقوله، مشخص میشود که اگرچه مقوله حرف اضافه در هر دو حیطه نقش و واژگان دارای محتواست، نمیتوان آن را مقولهای صرفا نقشی و متفاوت از سه مقوله واژگانی در نظر گرفت. بنابراین حرف اضافه به درستی در کنار مقولات دیگر جای گرفته است. با این حال در این مقاله ادعا میشود همه عناصر موجود در این مقوله در این زمینه یک وزن نیستند، به طوری که برخی از اعضا وزن نقشی بیشتر و برخی دیگر وزن واژگانی بیشتری دارند. در این راستا تحلیل پیوستاری پیشنهاد میشود که در آن حروف اضافه کوتاه و قدیمی در یک سر طیف و حروف اضافه مکاننما در سر دیگر و بقیه حروف اضافه در جایگاههای میانی جای میگیرند. نتیجه اینکه با رویکردی فازی و رها کردن مرزبندی این مقوله به عنصری نقشی یا واژگانی میتوان به این مناقشه پایان داد.
Machine summary:
به طوری که در آثار زبان شناسان سنتی، برخی فقط اعضـاء همتـراز «از» را حـرف اضافه تلقی میکنند و حروف اضافه از نوع «بالا» را متعلق بـه گـروه هـای نحـوی دیگـر میدانند و در رویکردهای نوین نحوی باز ایـن سـؤال مطـرح اسـت کـه آیـا ایـن مقولـه واژگانی است یا نقشی.
روریک ١ (١٩٩٦:٢٢٦) با اسـتناد بـه حرف اضافه of و تا حدی حروف اضافه to و by - که وی آنها را حالت دهنده های شـبه حرف اضافه مینامد- استدلال میکند که اینها فرافکن های نقشی هستند که نقـش هـای معنایی متعددی را به متمم اسمی خود اطلاق میکنند و این بـر خـلاف حـروف اضـافه واقعی است کـه فقـط یـک نقـش معنـایی بـه مـتمم خـود مـیدهنـد.
تانگ ست ٢ (٢٠٠٦:٢) نیز ضمن طـرح ایـن بـاور کـه بـرخلاف مقولـه هـای اسم ، فعل و صفت که طبقات باز تلقی میشوند و اقلام جدید میتواننـد بـه آنهـا اضـافه شوند، حرف اضافه معمولا به عنوان طبقه ای بسته در نظر گرفته شده کـه شـامل تعـداد اندکی عنصر است که به نظر نقشی میآیند، با ارجاع به مثال های سـوانونیوس ٣ (٢٠٠٤) 1.
در انگلیسی of حـرف اضـافه ای است که در بیشتر ادبیات این حوزه به عنوان حرف اضافه نقشی معرفی شـده اسـت کـه در قیاس با حروف اضافه دیگر بار معنایی صفر یا نزدیک به صفر دارد.
M. 2002 Understanding and translating (spatial) prepositions: an exercise in cognitive semantics for lexicograghic purposes, RCEAL, Vol. 7:1-24, Cambridge University Press.
Syntax and acquisition in the prepositional domain: Evidence from English for fine-grained syntactic categories.