Abstract:
عارفان مسلمان سرچشمههای معرفت را در میثاق الست میجویند. مولانا بیتردید یکی از سرآمدان این ریشهیابی است. در این نوشته با طرح موضوع ریشهیابی معرفت در ماجرای الست و همانندی آن با نظریه یادکرد(anamnesis) افلاطون، به شیوه تحلیلی، دیدگاه مولانا در مثنوی را بازکاویدهایم. بر بنیاد این دیدگاه کسانی که در ماجرای الست و پیش از تعین وجودی از معرفت اجمالی شهودی بهرهور شدند، هرچند در زندگی دنیایی، مدتی حکمت و دانایی نخستین را ازیادمیبرند و گرفتار نسیان و گاه غفلت میشوند، این استعداد در آنها هست که پرورده شریعت و طریقت شوند و با تجدید خاطره ازلی الست، آرزومندانه به جستوجو پردازند و به حضرت حق راهیابند. میثاق الست ماجرایی همگانی بودهاست و اگر برخی روحها گویی بویی از آن شراب ازلی نبردهاند و انگار گمشدهای ندارند، دلیل آن را باید در فراموشی و نسیان جست. بنابراین مولانا بر این باور است که هیچ آفریدهای از معرفت بینصیب نیست بلکه مرتبهای از معرفت شهودی اجمالی، از الست با همه هست و محبوب ازلی گمکردهای همگانی است.
Machine summary:
"فصلنامه علمی - پژوهشی«پژوهشهای ادبی- قرآنی» سال سوم، شماره اول(بهار1394) ریشهیابی معرفت در خاطره ازلی الست و همانندی آن با نظریه یادکرد افلاطون با تأکید بر مثنوی مولانا محمد بهنام فر 1 ، علیرضا باغبان 2 چکیده کلیدواژه ها: ۱ اریخ دریافت:28/07/1393 تاریخ پذیرش:5/05/1394 دانشیار دانشگاه بیرجند mbehnamfar@birjand.
(زرینکوب، 1368: 204) بر بنیاد این برداشت و دریافت است که سیدشریفجرجانی در تعریفات، در تعریف معرفت میگوید: "ادراک الشیء علی ما هو علیه و هی مسبوقة بجهل بخلاف العلم و لذلک یسمی الحق تعالی بالعالم دون العارف"(همان، 484) و قیصری در شرح فصوصالحکم مینویسد: "المعرفة مسبوقة بنسیان حاصل بعد العلم بخلاف العلم؛ لذلک یسمی الحق بالعالم دون العارف"(همان) و جلالالدین همایی در تعریفی که شاید بتوان آن را جمع دو تعریف جرجانی و قیصری شمرد میگوید: "معرفت، علم بعد از جهل و یادکرد پس از فراموشی است و از این جهت خداوند را عالم میخوانیم اما عارف نمیگوییم، زیرا علم واجبالوجود علم ازلی است که مسبوق به جهل و نسیان نیست.
"(مولوی، 1388: 88-89) در مثنوی نیز مولانا پس از بیان تمثیلی زیبا، از این فراموشی چنین یادکردهاست: چه عجب گــر روح موطنهای خویـش کـه بـدسـتش مـسـکـن و مـیلاد پیش مـینـیـارد یــاد کـایـن دنیا چو خواب مـیفـروپـوشـد چـو اخـتر را ســحاب خـاصـه چـنــدیـن شـهرهـا را کوفـته گــــردهــا از درک او نـــاروفــتــــه اجـــتــهـاد گـرم نـاکــرده کــه تــا دل شــود صـاف و بـبـیـنـد مـاجـــرا ســر بـرون آرد دلـش از بـخـــش راز اول و آخــر بــبــیـنـد چـشـم بــــاز (مولوی، ۱۳۶۴: 4، 493، 3632-3636) محبوب ازلی گمکردهای همگانی است، اما بلیگویان میثاق الست از همان نخست بر بنیاد نوع «الستی» که شنیدهاند و کیفیت پاسخی که دادهاند، دستهبندی شدهاند."