Abstract:
دربارة چگونگی آغاز آفرینش از سوی خداوند سه دیدگاه عمده در میان متألهان وجود دارد. فیلسوفان و عارفان نوعا بنمایة جهان را به ذات الوهی برگردانده و با طرح نظریة «صدور» توسط فیلسوفان و نظریة «ظهور و تجلی» از سوی عارفان به توجیه خلقت نخستین پرداختهاند. اما بیشتر متکلمان در تفسیر آفرینش جهان توسط خداوند، بر این باورند که خداوند جهان را از عدم آفرید. مقالة پیشرو به تحلیل امکان یا استحالة نظریة فوق میپردازد. نخست دلایل عقلی و نقلی موافقان تقریر میشود و سپس مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد.
Machine summary:
"طرح مسئله دربارة نحوة خلقت نخستین و به تعبیری فاعلیت خداوند در تبیین نحوة خلقت و نسبت مخلوق نخستین با ذات الوهی، دیدگاههای گوناگونی در فلسفه (نظریة صدور و فیض)، عرفان (نظریة وحدت وجود و تجلی و ظهور) و علم کلام (خلقت از عدم) ارائه شده که هر کدام تحلیل خاص خود را میطلبد و کاستیهایی نیز دارد.
برخی از معاصران، ازجمله استاد محمدتقی جعفری ضمن پذیرفتن اصل علیت، آن را مفهوم ذهن مادی انسان توصیف میکنند که بر شرایط مادی خاص همچون لزوم سنخیت معلول و علت مبتنی است؛ لکن برخی از پدیدهها مانند نوع تأثیرگذاری روح مجرد انسان بر پدیدههای مادی فراتر از این اصلاند و نیز در علتهای ممکن برای تحقق معلول، وجود مادة پیشین امر لازم است؛ اما در علیت خدا لزوم سنخیت بین فعل و علت و نیاز به مادة پیشین، اعتباری ندارد (جعفری، 1368، ج1، ص305).
ب) با قطع نظر از اشکال فوق (لزوم ترکیب و تغییر)، این پرسش مطرح میشود که با وجود نسبت عامل مؤثر در خلقت به ذات خدا، چرا خلقت از ازل نبوده و خالقیت مترتب بر دورة عدمی بوده است؟ به بیان دیگر، اگر ذات خدا علت تامة حدوث و خلقت باشد، باید معلول نیز ملازم علت تامة خود باشد؛ اما اگر ذات خدا نه علت تامه، بلکه علت ناقصه باشد، باید گفت آن خارج از فرض (استناد خلقت به عامل متحقق در ذات خدا) است."