Abstract:
آیا تخلف از قوانین و مقررات دولت اسلامی که در اصطلاح «جرم» نامیده میشود، «گناه» و مرتکب آن «فاسق» است و در قیامت مجازات دارد، یا صرفا «تخلفی اجتماعی و مدنی» محسوب میشود که مجازات قانونی دارد؟ مبانی مختلف دربارۀ ماهیت حکم حکومتی و قوانین دولت اسلامی، پاسخهای متفاوتی به این پرسش میدهند. در این مقاله به سه مبنا و پیامد هر کدام اشاره و سپس به آیات و روایات استناد میشود. مفاد آیات و روایات آن است که تخلف از «احکام شرعی» و «فرمانهای حکومتی پیامبر (ص) و ائمۀ هدی (ع)»، نیز «قوانین دولت مشروع دینی در عصر غیبت»، با این شرط که تخلف از آنها نافرمانی خدا، پیامبر و امام معصوم باشد، گناه است. ولی گناه بودن سرپیچی از قوانین و مقررات عرفی مثل قوانین و مقرراتی که در جوامع دیگر هم برای تنظیم روابط اجتماعی وضع میشوند، محل تردید است، مگر آنکه تخلف از قوانین یادشده، عرفا «اختلال در نظام اجتماعی»، «اضرار به غیر» و «مخالفت با اساس حکومت دینی» باشد که در اینصورت گناه محسوب میشود و دارای آثار دنیوی و اخروی است. اما سرپیچی از قوانین بهخودی خود گناه نیست، هر چند دارای مجازات دنیوی باشد.
Machine summary:
«أن الأوامر الصادرة عن رسول الله (ص ) و عن الأئمة المعصومین (ع )، قد تکون صادرة بعنوان السلطنة الإلهیة ؛ و بما أنهم مسلطون علی الرعیة من قبل الله تعالی ، و لهم الرئاسة العامة ، کأمره (ص ) بالخروج مع جیش اسامة بن ثابت ، و کأمر أمیر المؤمنین (ع ) بخروج الجیش للشام ، و أشباههما، فهذه الأوامر بما أنها صادرة منهم ، واجبة الإطاعة ، و التخلف عنها ـ بنفسها و بما أنها أوامرهم ـ حرام موجب للفسق ؛ اوامر صادره از رسول خدا و ائمۀ معصوم گاهی به عنوان سلطنت الهی و اینکه آنان از جانب خدا بر شهروندان سلطه و ریاست دارند، صادر می شوند، مثل فرمان پیغمبر مبنی بر خروج با لشکر اسامه ، و فرمان امیرمؤمنان به خروج لشکر برای جنگ با شامیان و مانند آنها، اطاعت از این گونه فرامین به خاطر آنکه از سوی آنان صادر شده اند، واجب ، و سرپیچی از آنها ـ هم به خودی خود و هم به لحاظ اینکه فرمان ولی امر است ـ حرام بوده و موجب فسق است » (امام خمینی ، ١٤٢١: ٥٩).
اما پرسشی که پیش می آید آن است که آیا می توان گفت : تخلف از فرامین حکومتی رسول خدا (ص ) و ائمۀ هدی (ع ) به عنوان رهبر جامعۀ اسلامی مثل دستور شرکت در جنگ و جهاد یا پرداخت مالیات از سوی دارندگان اسب و مانند آن عقاب ندارد و موجب فسق نیست ؟ آیا می توان چنین نظریه ای را به علامه طباطبایی نسبت داد؟ در جمع بندی بحث به این پرسش نیز پاسخ خواهیم داد.