Abstract:
مطالعة حاضر در چهارچوب زبانشناسی فرهنگی به بررسی برخـی از مفهـوم پـردازی هـای استعاری واژة دل در بوستان سعدی پرداخته است . تحلیل داده ها نشان می دهد که این انـدام به شکلی زایا در امر تن آیش ذهن زبانمندان فارسی از طریق یک الگوی فرهنگی مشـارکت می جوید و از خلال آن به مفهوم پردازی عناصری از حوزه های مفهومی احساسات (عشـق ، شـادی ، غـم )، قـوای ذهنـی (درک کـردن ، فکرکـردن )، ارزش هـای فرهنگـی (بخشـندگی ، صداقت )، ویژگی های شخصیتی (بی رحمی ، آگاهی ) و طبیعت و ماده (باغ ، آیینه ) می پردازد. مفهوم پردازی احساسات در این میان از تنوع بیشتری برخوردار است ؛ لـذا مـی تـوان دل را اندام نمونة اعلا در انتقال احساسات به ویژه «غم » و «عشق »، به شمارآورد. همچنین معلوم - شد که آفرینش عبارات مبتنی بر این اندام ، با تبعیت از نظام های اسـتعاری و بهـره گیـری از ابزارهای شناختی چون استعاره ، مجاز و طرحواره های تصویری همراه است .
Machine summary:
"بـه اعتقـاد شـریفیان زبـان یـک «بایگانی و گنجینة ذهنی جمعی » برای مفهوم پردازی های فرهنگی است که در مراحل متفـاوتی از تـاریخ یک جامعه زبانی رایج هستند و ردپای این مفهـوم پـردازی هـا را مـی تـوان در مطالعـات زبـانی جدیـد جستجو کرد.
٥. حوزه های مفهوم پردازی دل بررسی مفهومی استعارات مبتنی بر واژة دل نشان می دهدکه این اندام در زبان فارسی بـه عنـوان یـک مفهوم از حوزة مبدأ «اندام های بدن » بـا گسـترة اسـتعاری بـالا در مفهـوم پـردازی مفـاهیمی متنـوع از حوزه های مقصد از نوع «عملکردهای ذهنی »، «پدیده های طبیعی و مادی »، «احساسات »، «ویژگـی هـای شخصیتی » و «ارزش های فرهنگی » مشارکت دارد.
گاهی این کار به صورت سلسله مراتبی رخ مـی دهـد؛ یعنی در بعضی استعارات اولیه ، چون اسـتعارات هسـتی شـناختی 1 ، «دل »، خـود بـه صـورت مفهـومی انتزاعی در یک حوزة مقصد تحت مفاهیمی عینی تر چون «ظرف »، «شی ء»، «جنس » و یا مفـاهیم دیگـر از حوزه های مذکور مفهوم پردازی شده و در ادامه مفهومی انتزاعی را ساختار می بخشـد.
دگر کشور آباد بیند بخواب که دارد دل اهل کشور خراب (٢٣٤) در زیربنای عبارات «دل ریش کردن ، شکستن یا خراب کردن » در کنار استعارة مفهومی «غـم مخـرب است »، استعارات مفهومی دیگری چون «احساسات ، به طور ناگهانی از خـارج وارد مـی شـوند»، «تـأثیر احساس ، یک برخورد ملموس اسـت » و همچنـین «احساسـات (چـون غـم ) دشـمن انـد» قراردارنـد؛ به طوری که در اینجا «دل ، یک جسم ظریف است » و دراثر برخورد ناگهانی با احساسات بـه میـزان کـم (خراشیدن ) یا زیاد (شکستن یا خراب شدن ) متأثرمی شود."