Abstract:
فلسفۀ اسلإمی دارای نقش بیبدیلی در تفکرات عمیق و سازنده است ، اما در جهان امـروز این نقش و جایگاه کمرنگ شده است . یکی از دلإیل این اتفاق را میتـوان در پیچیـدگی نگارش فیلسوفانی همچون میرداماد دانست . درحالیکه سادهنویسی و استفاده از اصطلإحات و عبارات فارسی، باعث جذب مخاطب و شناساندن بهتر این علم به همگان مـیشـود، در میان حکمای اسلإمی، افضل الدین محمد بن مرقی کاشانی، معروف به بابا افضل ، آگاهانه به این امر مهم پرداخته است . بنابراین در این مقاله سعی بـر آن شـده اسـت کـه چرایـی و چگونگی سادهنویسی بابا افضل را با استفاده از روش تحلیلیـ توصیفی مورد بررسی قرار دهیم . در نهایت امر به این نتیجه رسیدیم که وی در سبک نگارش خویش ، تأکید و توجـه ویژهای به دورٔە زمانی، درک عموم مخاطبان، تأکید به زبان مادری و ارائۀ فلسفه بـه زبـان همدلی داشته است . گردهم آمدن این عوامل ، نثر فلسفی شیوا و به دور از سختیهای رایـج زبان فلسفی فارسینویسان را به وجود آورده است .
Machine summary:
"» (قلب فلسفۀ اسلامی، ص ١٥٣) یادگیری صحیح فلسفه منوط به به کار بردن درست علم و فهم در جهـت کمـال حقیقی ـ لقاء الله ـ است ، وی با خارج کردن فلسفه از حیط نظریـات صـرفی ماننـد نظریات مشائیان که باعث به وجود آمدن «اقوال مردة بـیحاصـل » مـیشـد و ارائـۀ خودشناسی در فلسفۀ تلفیقی، جهان نظر و عمل را به هم میآمیـزد و از آن رو «کـه زبان عربی برای مخاطب فارسی زبان کـارآیی لازم را نـدارد و نمـیتوانـد او را بـه تکاپوی علمی وادارد» (نظام فلسفی بابا افضل طرحی نو در فلسـفه اسـلامیایرانـی، ص ١٠٥)، با انتخاب زبان فارسی برای نگارش آثارش نسـبت بـه سـایر متـون رایـج فلسفی زمانه ، سعی بر تأثیرگذاری هرچه بیشتر بـر جـان و روح مخاطـب و تحقـق پویاسازی و فاعل سازی «جمهور مردم » (مصنفات ، ص ٨) دارد.
» (مصنفات ، ص ٣٢١) وی این امر را حتی در ساختار رساله هایش رعایت کرده است ؛ برای نمونه ، رسالۀ ساز و پیرایۀ شاهان پرمایه با مقدمه ای جامع و کامل آغاز میشود که دربردارندة اهداف نگارش ، روش و ضرورت موضوع است ، مانند آنچه امروز ما در مقاله نویسی ملزم به رعایت آن هستیم و گفتارهای رساله را با عناوین آن برمیشمارد: گفتـار اول با فقه اللغه پادشاه آغاز میکند و سپس رساله را در سه گفتار ادامه میدهد و در پایان ، خاتمه ای به شکل نتیجه گیریهای مقالات ما به دست میدهد کـه در آن ، چکیـده ای کامل از کل رساله را بیان میکند؛ بدون آنکه در جهت اثبات عقاید خود، احتیاجی به رد دیدگاه و تفکر سایر فیلسوفان داشته باشد، مغز و محتوای اصلی سخن خود را به سادگی به مخاطب انتقال میدهد و داوری دربارة عقاید متفاوت و گـزینش بهتـرین آن ها را به مخاطب واگذار میکند و گامی در جهت بهبود آشفتگی و پریشـانی آرای فلاسفه برمیدارد."