Abstract:
منطق، دانش روششناسی تفکر است. ترتیبدادن و چینش معلومات برای کشف مجهول و نیل به مطلوب را «تفکر (اندیشیدن)» مینامند. معلومات سابق و سازمان یافته در تفکر، نسبت به نتیجه، علیت تامه دارند؛ از اینرو تمامی احکام علت و معلول بر علم سابق (معلومات سازمانیافته) به عنوان علت و بر علم لاحق (نتیجه یا معرّف) به عنوان معلول، جاری است. این نگرش نسبت به معلوم سابق و نتیجه، راهگشای نکاتی لطیف در دانش منطق است و اساس مباحث و تقسیمات سایر ابواب منطق و احکام آنها بر این سخن استوار است.بخش برهان از جمله بخشهایی است که توضیح محتوایی آن ارتباط مستقیم با شناخت علت تصدیق و گونههای آن دارد. عدم دقت در واژهشناسی علت، به ویژه علت تصدیق و تفکیک نکردن حیثیتها و نگرشهای منطقی از فلسفی در بخش برهان، سبب ابهام برخی گزارهها شده و همچنین اسباب ارائه گزارشهای غیرعلمی را فراهم کرده است. در این مقاله کوشیدهایم به بحث واژهشناسی علت، تفاوت نگرشها به آن در منطق و فلسفه و لوازم و آثار این تفاوتها، گونههای علت تصدیق و شرایط علت در تحصیل برهان بپردازیم. توضیح و نقد دیدگاه مرحوم خواجه نسبت به کیفیت وقوع علل اربع در برهان لمّ از مباحث اصلی این مقاله است.
Machine summary:
بنابراین برای بحث تفصیلی از احکام علت در مباحث منطقی، به ویژه بخش برهان، و پیش از واکاوی انواع علت و اینکه چه علتی با چه شرایطی میتواند به عنوان حد وسط قرار گیرد، نخست به تعریف این واژه میپردازیم و سپس تفاوت کاربرد و نگرش به این واژه را در دو دانش منطق و فلسفه روشن خواهیم کرد.
بنابراین در مباحث منطقی و برهانی باید دقت شود که علت، سبب پیدایش هر چیزی نیست، بلکه علت در منطق (بخش تصدیقات) تنها ایجادکننده یک نسبت حکمیه ـ به عنوان معلول ـ است.
با توجه به این تعریف میتوان گفت: علت در مباحث برهانی به معنای ضرورتبخش نسبت خبری است؛ یعنی علت منطقی در بخش تصدیقات سبب پیدایش نسبت خبری (اسناد) است.
نکته مهم این است که علیت حد وسط میتواند توسط علتهای غیرحقیقی از لحاظ فلسفی نیز محقق شود؛ زیرا فضای بحث در منطق و فلسفه متفاوت است؛ یعنی ممکن است شیئی از لحاظ فلسفی، علت حقیقی نباشد اما همین علت غیرحقیقی در دانش منطق بتواند به عنوان حد وسط قرار گرفته و علت ضرورتبخش نتیجه باشد.
نقد دیدگاهها خلاصه نظر مرحوم خواجه و علامه مظفر درباره کیفیت وقوع علل اربع به عنوان حد وسط چنین است: در استدلال برهانی زمانی نتیجه یقینی میشود که با آمدن یکی از علل، وجود دیگر علل فهمیده شود و یا مفروض باشد (طوسی، 1361، ص367؛ مظفر، 1423، ص371).
از این روست که گفته میشود نیازی نیست حد وسط در منطق ناگزیر با سایر علل فلسفی، مفروض گرفته شوند؛ زیرا وجود علل اربع برای تحقق خارجی اشیا ضرورت دارد و حال آنکه ممکن است یکی از آن علتها در دانش منطق، خود به تنهایی ضرورتبخش به نتیجه باشد.