Abstract:
نظریههای آسیبشناسانه به پیروی از فلسفه آگاهی برآنند که کجروی افراد؛ یعنی سوژههای انسانی را متاثر از تعیّنات اجتماعی بیرونی و انگیزههای درونی تبیین و تفسیر کنند. این نظریهها عموما سوژة آگاه را به عنوان پیشانگاشت در تحلیل خود قرار میدهند. هدف مقاله حاضر آن است که با پیشفرض قرار دادن بعد ناآگاه هستی وجودی سوژهها و یکی از مصادیق آن؛ یعنی امرخیالی، وقوع طلاق را تفسیر کند. بدین منظور، مفهوم فانتزی در نظریات ژاک لکان به عنوان ابزار مفهومی استفاده شده است تا وجه ناخودآگاه وقوع طلاق را در بین هفت زوج طلاق گرفته تحلیل کند. دادهها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده است و پژوهش تفسیری راهبر این مقاله خواهد بود. نتایج نشان میدهد که سه نوع آسیب در وقوع طلاق قابل دستهبندی هستند: 1- آسیبهای ناشی از فانتزی تحقق نیافته که در بردارنده این موضوع هستند که سوژهها فانتزیای برای خود برساختهاند که در آن فرد مقابل قرار نداشته است؛ یعنی فرد مقابل در چارچوب فانتزی دیگری جایی از پیش موجود نداشته است؛ 2- آسیبهای مرتبط با تخریب فانتزی توسط فرد مقابل که مشخص میکند یکی از زوجین عناصری از فانتزی طرف مقابل را نادیده گرفته و آن را ویران کرده است؛ به معنای دیگر، فرد مقابل با نگاه خیره غیرممکن فانتزی همسو نشده است؛ 3- آسیبهای متاثر از فانتزی هیستریک که طی آن یکی از زوجین با گرفتن میل دیگری بزرگ یا دیگری کوچکی بیرون از رابطه به صورت ناخودآگاه به تخریب رابطه پرداخته است.
Machine summary:
"نتایج نشان میدهد که سه نوع آسیب در وقوع طلاق قابل دستهبندی هستند: 1- آسیبهای ناشی از فانتزی تحقق نیافته که در بردارنده این موضوع هستند که سوژهها فانتزیای برای خود برساختهاند که در آن فرد مقابل قرار نداشته است؛ یعنی فرد مقابل در چارچوب فانتزی دیگری جایی از پیش موجود نداشته است؛ 2- آسیبهای مرتبط با تخریب فانتزی توسط فرد مقابل که مشخص میکند یکی از زوجین عناصری از فانتزی طرف مقابل را نادیده گرفته و آن را ویران کرده است؛ به معنای دیگر، فرد مقابل با نگاه خیره غیرممکن فانتزی همسو نشده است؛ 3- آسیبهای متأثر از فانتزی هیستریک که طی آن یکی از زوجین با گرفتن میل دیگری بزرگ یا دیگری کوچکی بیرون از رابطه به صورت ناخودآگاه به تخریب رابطه پرداخته است.
از این رو، سؤال اصلی این مقاله آن است که سوژهها چه فانتزیای برای خود میسازند و مواجه شدن با دیگری، چگونه رابطه زن و مرد را در وقوع طلاق تحت تأثیر قرار میدهد؟ ادبیات پژوهش از نظر ژاک لکان، ساختار بنیادینی که سوژه را در برمیگیرد، سه حلقه به هم متصل امر نمادین 2 ، امر تصویری 3 و امر واقع 4 است.
اگر زن و مرد در ساختار زبان در جایگاه متفاوتی قرار دارند، یگانه مفهومی که زن و مرد را به هم پیوند میدهد فانتزی عشق است؛ یعنی سوژهها فانتزیهایی برای خود میسازند که در آن جایگاهی به معشوق میدهند؛ جایگاهی که از پیش تعریف شدهاست و در یک رابطه عاشقانه، عاشق همچون نقاشی عمل میکند که در تابلوی فانتزیاش طرحی از معشوق را از پیش کشیدهاست و معشوق برای وارد شدن به یک رابطه عاشقانه باید این جایگاه را اشغال کند."