Abstract:
بی تردید، معیار معرفت و شناخت که تحلیل و ارزیابی آگاهی های انسان ، مبتنی بر آن است در سامان یابی نگرش انسان به هستی و ترسیم نظام فکری خاص و پردازش ایده ها و الگوها، سیره ها و خط مشی ها، هنجارها و بینش ها، نقش محوری دارد. ازاین رو، ردیابی و کشف ملاک معرفت و شناخت در نظریه های ارائه شده برای ساحت های گوناگون بشری در تحلیل و ارزیابی آنها بسیار ضروری و در احراز وجه تمایز، امتیاز و قضاوت در سودمندی نظامهای حقوقی و سیاسی ، بالاترین رتبه را داراست . در این تحقیق ، مساله اصلی ، تنقیح جایگاه حقیقی مردم از طریق نمایاندن معیـار واقعـی معرفت است تا ضمن ارزیابی و نقد معیار معرفت در اندیشة سیاسـی غـرب ، محـک معرفـت حقیقی و راههای وصول به آن با محوریت آموزه های قرآن احراز شده ، جایگاه سیاسی مـردم ، متاثر از این دو نظام فکری ، تحلیل گردد.
Machine summary:
توأم بودن تفکرات سوفیستی شایع در یونان باستان و اصرار بر تحکیم اصالت خواست و اراده های افراد، با مخالفت های سرسخت فیلسوفان بزرگـی چـون سـقراط ، افلاطـون و ارسطو ـ که با اعتقاد راسخ به حقایق و ایده های لایتغیر و کلی ، می کوشیدند رشـتة تـدبیر جامعه را نه استوار بر اراده های جزئی و غیر ثابت افراد؛ بلکه برانگیخته از حکمت پایـدار، تلقی کرده و حاکمیت را در اختیار حکیمانی قرار دهند که توان هدایت و رهبری راسـتین برای تحقق مدینة فاضله را دارا می باشند ـ روشنگر مبنابودن افکار سوفیستی امثال «پروتاگوراس » بر اندیشة سیاسی غرب معاصر برای معرفت و شناخت است .
٢. وقتی چنین معیار مستقر و لایتغیری در میان است ، پس انسان با بهـره منـدی از آگاهی و شناخت صائب می تواند نظاره گر حقـایق عـالم شـود و تمـام خواسـته هـای خویش را بر اساس این نظاره ، سامان دهد و این نکته ای است اساسی در ثمرة محک معرفت در تفکر اسلامی و امتیازی بـر بیـنش سیاسـی غربـی ؛ چـه اینکـه در اندیشـة سیاسی غرب ، هدف غایی ، تأمین رضایت مردم و اتخاذ شیوه ای برای ارضای هر چـه بیشتر تمنیات و خواهش های ناشکیب نفسانی است تا بدین طریق درصـد پـذیرش و اقبال مردم ، به عنوان یگانه خاستگاه حقانیت حاکمیت را افزایش داده ، بقاء و تحکـیم پایه های آن را تضمین نمایند؛ اما در اندیشه اسلام ، تلاش برای تأمین رضایت مـردم ، برای کسب صحت و یا حقانیت ها نیست ؛ بلکه تأمین رضـایت مـردم در آن «تکلیـف الهی » و وظیفة اساسی حکومت در قبال مردم ، ارزیابی مـی شـود و هرگـز بـه عنـوان ابزاری برای احراز مشروعیت حاکمیت یا دستیابی به قدرت بیشتر، مورد استفاده قرار نمی گیرد.