Abstract:
برای دستیابی به توسعه (پایدار) به عنوان هدف غایی برنامه ریزی، گام نخست بررسی و شناخت واقعی از وضع موجود و سطح برخورداری مناطق به عنوان مقدمه حصول به توسعه است. جهت شناخت وضع موجود نیز استفاده از شاخص ها و نماگرهای جامع که بتواند وضع موجود را به خوبی تحلیل کند، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. تحقیق حاضر ضمن سنجش میزان محرومیت روستاهای مورد مطالعه، در پی پاسخ به این سئوال اساسی است که با کدام شاخص ها بهتر می توان سطح محرومیت را سنجید؟ به عبارتی، در ارزیابی و سنجش محرومیت، کدام گروه از شاخص های ذهنی و عینی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات برای پاسخ به سئوالات و فرضیه های تحقیق از دو دسته پرسشنامه سرپرست خانوار و نخبگان استفاده شده است، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین میزان اهمیت شاخص های عینی و ذهنی، تفاوت معنادار وجود دارد و از دیدگاه صاحب نظران، میزان اهمیت شاخص های ذهنی در سنجش و ارزیابی محرومیت بیش از شاخص های عینی است. در نهایت با استفاده از روش TOPSIS روستاهای نمونه در محدوده مورد مطالعه به لحاظ میزان محرومیت رتبه بندی و با روش تحلیل خوشه ای، در سه خوشه طبقه بندی و نتایج حاصل از خوشه بندی روستاها نیز به صورت نقشه های GIS نشان داده شده است.
Poverty and deprivation are being considered as one of the master problem for the government more specifically for planners in many countries. Deprivation and combating these phenomena are in the center of regional planning. In fact regional balance attainment is being pursued as a mater regional planning target. Achieving this goal demands identification of back ward and deprived regions however the identification of these areas faces some ambiguity. Lack of clear and comprehensive definition of deprivation in general and rural deprivation in particular, leads to over lapping and interfering of poverty, deprivation and underdevelopment concepts. This is associated with lack of an appropriate measure for the assessment of rural deprivation and its process. However, more attention was devoted to objective depravation measure and indices as opposed to subjective ones. This in turn, demands scientific technique. Depravation is highly affected by temporal and spatial dimensions. That is, its corresponding components and elements are different both time and space wise. There exist many methods and a technique regarding the assessment of deprivation at national, regional, rural and urban levels each is associated with specific measures. Thus, designing appropriate measures for assessment of depravation level at different level is inevitable. This study aims to propose a proper definition as well as appropriate corresponding measures and indices for assessing rural depravation. Doing so requires application of five groups of both subjective and objective measures with economic social and environmental dimensions (sustainable approach) at regional level that is village level. This demands the proposition of two following questions associated with corresponding hypothesis: Which indices and measures would be the best fit for assessment of depravation level of Java rood bordered county? Is there any area of the study area as for as the depravation significant difference between rural levels is concerned? Application of both subjective and objective indices and measures is more capable of this kind of assessment. Furthermore, there exists a possibility of difference among rural areas.
Machine summary:
"0/005 18 شاخص مرکزیت خدمات 0/028 39 بعد خانوار 0/005 19 کیفیت مسکن 0/026 40 قدمت واحد مسکونی 0/003 20 میزان قابلیت دسترسی به لوازم و امکانات مصرفی 0/026 41 تراکم خانوار در واحد مسکونی 0/002 21 کیفیت مشارکت 0/024 42 سرانه خرید لباس 0/001 از آنجا که هدف تحقیق حاضر سنجش محرومیت چند وجهی در روستاهای نمونه است ؛ بنابراین با توجه به نماگرهای انتخاب شده در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و دو دسته شاخص های عینی و ذهنی، با استفاده از روش تاپسیس به رتبه بندی روستاهای مورد مطالعه به لحاظ میزان محرومیت پرداخته شد؛ بدین ترتیب پس از انجام مراحل تکنیک رتبه بندی تاپسیس ، بر اساس مقدار(∗c) به دست آمده از این روش، روستاها به لحاظ میزان محرومیت رتبه بندی گردید که نتایج در جدول ١٤ نشان داده شده است .
براساس یافته - های نظری و تجربی تحقیق ، به منظور بهبود مطالعات و اقدامات در زمینه محرومیت و محرومیت زدایی پیشنهادات زیر ارائه میگردد: - محرومیت مفهومی نسبی و به شدت متأثر از زمان و مکان است و بر پایه هنجارها و استاندارهای پذیرفته شده در هر جامعه سنجیده میشود، از سوی دیگر نیاز به تعریفی کاربردی وجود دارد تا بر اساس آن در جهت شناسایی مناطق محروم گام برداشت ، به نظر میرسد که در شناسایی مناطق محروم و محرومیت زدایی، تشخیص و تعیین محرومیت در محدوده فضاهای همگن جغرافیایی ضروری است تا بتوان با توجه به ویژگیهای منطقه ، محرومیت را برای آن تعریف و با توجه به آن، معیار شناسایی و تمیز مناطق محروم و برخوردار را مشخص و در جهت شناسایی نقاط محروم گام برداشت ؛ - محرومیت و محرومیت زدایی، پدیدههای منتزع از پیرامون و عوامل مرتبط با خود نیستند، در طرح این گونه مسائل باید همهجانبه و نه تک بعدی و با دید بلند مدت و پایدار و نه گذرا و موقت نگریسته شود."