Abstract:
برداشتی که مخالفان فلسفه از حقیقت آن دارند با آنچه فیلسوفان از آن اراده کرده اند یکی نیست. برخی از ایشان حقیقت فلسفه را بازی با مفاهیم و توضیح آنها و حداکثر اقامه برهان می دانند. حتی برخی در برهانی بودن فلسفه تردید روا می دارند. این در حالی است که دقت در تعاریف خود فلاسفه و تصریحات ایشان نشان می دهد فلسفه از دیدگاه آنان حقیقتی بس فراخ دارد و همه عرصه های دانش و عمل را دربر می گیرد. این برداشت دست کم در میان فلاسفه اسلامی وجود دارد. بی توجهی به معنای حقیقی فلسفه موجب طرح اشکال های فراوانی نسبت به آن شده است. این اشکال گیری به ویژه از سوی کسانی که داعیه تدین دارند و به گمان خود فلسفه را در تعارض با دین می بینند نمود بیشتری دارد. مقاله حاضر می کوشد نشان دهد فلسفه نه تنها دانشی برهانی است، بلکه عمل نیز جزو حقیقت آن است و فیلسوف حقیقی کسی است که علاوه بر تسلط بر قلمرو دانش، در عرصه عمل به دستورهای اخلاقی نیز به کمال رسیده است.
Machine summary:
"ظاهر چنین تعبیری این است که علوم نظری اراده شده است، اما توجه به دو امر ما را وامی دارد حتی تعریف کندی را اعم از حکمت نظری بدانیم و بلکه خود عمل را نیز داخل فلسفه قرار دهیم؛ به گونه ای که باید گفت از نظر فلاسفه مسلمان، فیلسوف کسی است که تا حقایق همه اشیا را نداند و مطابق آن دانسته ها عمل نکند به مرتبه فیلسوف کامل نخواهد رسید: اول اینکه خود کندی در ادامه بحث یادآور شده که فلسفه تنها دانستن مطالب نظری نیست، بلکه علم به فضایل و راه های به دست آوردن آنها و علم به رذایل و راه های پرهیز از آنها نیز جزو فلسفه به شمار می آید (کندی، بی تا، ص 35)؛ دوم اینکه منظور از اشیا در تعریف فلسفه، دو دسته امورند: دسته اول اموری هستند که وجودشان در اختیار ما نیست و بررسی آنها مربوط به حکمت نظری است، و دسته دوم اموری اند که وجودشان در اختیار ماست و با اراده ما پدید می آیند.
لذا وقتی گفته می شود حکم به موجودیت اشیا باید به صورت برهانی باشد تا کمال آدمی به شمار آید، مراد این است که چنین حکمی باید به صورت عقلی صادر شود؛ یعنی هر گاه آدمی به حدی از درک و شعور دست یابد که بتواند حکمی عقلانی درباره موجودیت خداوند سبحان و انسان کامل صادر کند، می توان گفت که به کمال انسانی شایسته خود دست یافته است و به این ترتیب حقیقت فلسفه که درک عقلانی حقیقت اشیا و درک موجودیت آنها به گونه عقلانی است و نیز اعتراف و ایمان و حکم به موجودیت آنها در وجود چنین انسانی تحقق یافته و آنچه صدرالمتألهین و فیلسوفانی همچون او به دنبالش بوده اند محقق شده و به این ترتیب انسان آرمانی این فلاسفه که هم نشین انبیاست به منصه ظهور رسیده است."