Abstract:
اگر بگوییم «پگاسوس وجود دارد»، گرفتار همان گویی شده ایم و اگر بگوییم «پگاسوس وجود ندارد»، گزاره ای خودشکن ساخته ایم؛ زیرا لفظ «پگاسوس» اشاره به شیئی در خارج دارد. کوآین در تلاش برای حل این عویصه، به تبع دیگر فیلسوفان تحلیلی، با اعتقاد به اینکه گزاره های وجودی از نوع گزاره های این همانی هستند، به لحاظ فلسفی منکر ویژگی بودن وجود، و به لحاظ منطقی منکر محمول واقع شدن وجود شده، و «ایفاگری نقش سور» را حداکثر مقام کارکرد وجود دانسته است. گرچه انکار وجود محمولی از هیوم و کانت آغاز شده است، این داستان در کار کوآین و دیگر فیلسوفان تحلیلی به اوج رسیده است. با معیار قرار دادن دیدگاه صدرالمتألهین مبنی بر تفکیک میان «ثبوت الشی ء» در هلیات بسیطه و «ثبوت شی ء لشی ء» در هلیات مرکبه روشن می شود که تلاش کوآین، نافرجام است. به علاوه بحث وجود محمولی، بحثی فلسفی ـ منطقی است و نه، آن گونه که کوآین و تابعانش تصور می کنند، یک بحث منطقی ـ زبانی. استدلال وی مخدوش است؛ زیرا او گمان میکند هلیات، اعم از بسیطه و مرکبه دلالت بر ثبوت شی ء لشی ء می کند. همچنین این همانی در نظریه وی دارای ابهام است؛ زیرا پیش فرض این همانی وجود است.
Machine summary:
"این اشکال در گزاره هایی همچون «پگاسوس وجود ندارد»، که موضوعشان امری غیرواقعی است، به گونه ای دیگر نیز مطرح می شود: موجودی به نام پگاسوس باید وجود داشته باشد تا بتوان درباره اش حکم کرد که وجود ندارد؛ زیرا اگر چنین موجودی وجود نداشته باشد، واژه «پگاسوس» واژه ای بی معنا، و پیرو آن کل گزاره نیز بی معنا خواهد بود (همان، ص 1)، و این در حالی است که می دانیم چنین موجودی، وجود خارجی ندارد.
وی نیز در تحلیل گزاره های وجودی، به نوعی جای موضوع ومحمول را عوض می کند: گزاره «پگاسوس وجوددارد» تبدیل می شود به «چیزی وجود دارد که پگاسوس است» (و به تعبیر کوآین، چیزی وجود دارد که می پگاسد) که در شکل نمادینش وجود به صورت سور وجودی ظاهر می شود، نه به منزله یک محمول؛ و به لحاظ فلسفی، نتیجه نهایی این دیدگاه، ویژگی نبودن وجود است.
فیلسوفان مسلمان بر مبنای قاعده فرعیه گزاره های وجودی را به چالش کشیده، معتقدند که طبق مفاد این قاعده، نمی توان گفت «انسان وجود دارد»، مگر اینکه انسان، که موضوع اتصاف است، قبلا وجود داشته باشد و لازمه این امر، تقدم چیزی بر خودش، یا تسلسل خواهد بود (صدرالمتألهین، بی تا ب، ص 110).
نیز پس از اثبات عینیت وجود و ماهیت، در خارج، درباره مفید بودن گزاره «انسان وجود دارد» بحث می کند (صدرالمتألهین، 1362، ص 29)؛ اما آنچه در کار کوآین و دیگر فیلسوفان تحلیلی آشکار است، فروکاهی این بحث است حتی به سرحد یک بحث زبانی، که جهت رعایت انصاف آن را منطقی ـ زبانی می نامیم."