Abstract:
در زمان حیات اتحاد شوروی حضور قدرتهای بزرگ در آسیای مرکزی به علت تسلط کمونیست ها بر بخش وسیعی از این منطقه و عدم تمایل قدرتهای بزرگ (به ویژه آمریکا) برای درگیری با ابرقدرت شرق و به رسمیت شناختن حوزه نفوذ قدرتها از سوی یکدیگر، کمرنگ و این حوزه (به جز مناطق تحت حاکمیت ایران) تحت نفوذ انحصاری اتحاد شوروی قرار داشت. از این رو ثبات نسبی در منطقه برقرار بود. اما بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، اهمیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر منطقه آسیای مرکزی موجبات پویاییهایی در منطقه مزبور شد به گونهای که نه تنها محل رقابت قدرتهای منطقهای شد بلکه رقابت قدرتهای خارجی در سطح منطقه ای و دودستگی آنها را جهت حمایت قدرتهای کوچک تر منطقه به دنبال داشت. در این میان کشور های ایران و ترکیه تحت تاثیر موقعیت خاص این منطقه سیاستهایی را در منطقه در پیش گرفتند که در سیاست خارجی آنها نمود پیدا کرد. این مقاله در صدد است ضمن بررسی متغیرهای تاثیرگذار بر سیاست خارجی این کشورها نسبت به منطقه، کارکردهای دوگانه این متغیرها در جهت همگرایی و واگرایی این دو کشور را مورد ارزیابی قرار دهد.
Presence the great powers in Central Asia in the era of Soviet Union due to the domination of the Soviet Union on the large part of this area and the reluctance of major powers (especially in America) for the conflict with the Soviet Union and the recognition sphere of influence of the powers of each other's, inconspicuous and these areas (except areas under Persian rule) under the sole influence of the Soviet Union. Hence, there was relative stability in the region. But after the collapse of the Soviet Union, the geopolitical, geostrategic important in the Central Asia was caused dynamisms in the area. So that not only Creates the regional powers competition, even was followed foreign powers competition at the regional level and bipartisan them in the support of smaller regional powers. Also Iran and Turkey on the specific location of the area selected policies in this region that is the basis of their foreign policy in this region. This paper intends to investigate the factors influencing its foreign policy toward the region, evaluates dual functions of these variables in order to the convergence and divergence of these two countries in this area.
Machine summary:
"به عبارت دیگر، مشارکت دو کشور در روابط اقتصادی منطقه آسیای مرکزی نه تنها مبتنی بر رشد سیاسی آنها می باشد بلکه ریشه در روابـط فرهنگـی ، نـژادی و تـاریخی آنهـا نیـز دارد Karimov, Chauosky and) (٢٠١١٢٤,Makili-Aliyevبنابراین می توان گفـت کـه رابطـه اقتصـادی ایـران و ترکیه در آسیای مرکزی با تاکید بر مولفه انرژی به دلیل ورود ایـن منطقـه در معـادلات سیاسی و جلب توجه جامعه بین المللـی بـه آن ، بـه شـدت تحـت تـاثیر ژئوپلیتیـک و سیاست های کشورهای فرامنطقه ای قرار گرفته است .
با فروپاشی شوروی ، محدودیت امکانـات و فرصـت های جدید به بار آمده از تحولات رخ داده در آسیای مرکزی ، به عـلاوه سیاسـت هـای غرب به خصوص ایالات متحده در برابر نفوذ ایران در حوزه جنـوبی اتحـاد شـوروی ، سبب شده تا از آغاز ظهور دولتهای نو بنیاد در منطقه مذکور، روابط ایـران و ترکیـه در منطقه درعین همکاری به سمت نوعی تقابل و رقابت تمایل داشته باشـند بـه نحـوی کـه عناصر و ابعاد این رقابت مانع از شکل گیری یـک هسـته مرکـزی متشـکل از دو قـدرت منطقه ای یعنی ایران و ترکیه در منطقه آسیای مرکزی شده است .
همانطور که در این پژوهش به آن پرداخته شد، هر چه از زمان ظهور این کشورهای جدید در منطقه آسیای مرکزی و فروپاشی اتحاد شوروی دورتر می شویم ، دولت هـای ایران و ترکیه با آگاهی از مضرات متقابل رقابت بیش از حد به ویژه در زمینه اقتصـادی و البته انرژی (نفت و گاز) و همچنین با کشف زمینه های همکاری مشـترک از جملـه مسائل امنیتی که هر دو کشور با آن روبرو بودند، سعی داشته اند تا دامنه رقابت کاسـته و مناسبات خود را به سمت همکاری و یا دستکم آمیزه ای از همکاری و رقابت سـوق دهند."